سه شنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۲ ۵ دسامبر ۲۰۲۳
ویجت ها و آخرین اخبار
تیتر یک و اخبار برگزیده
آخرین اخبار، ویجت ها و جدول ها

یادداشتی کوتاه برای فیلم «درخت گردو»

محمد حسین مهدویان فیلمسازی جسور که دغدغه ساخت فیلم‌های دهه شصتی دارد و قصد او ساختِ فیلم‌های ملی ست...
محمد حسین مهدویان فیلمسازی جسور که دغدغه ساخت فیلم‌های دهه شصتی دارد و قصد او ساختِ فیلم‌های ملی ست...

افشین علیارمحمد حسین مهدویان با ساخت فیلم ایستاده در غبار، ماجرای نیمروز، لاتاری و رد خون توانست جایگاه ویژه‌ای در سینمای ایران داشته باشد فیلمسازی جسور که دغدغه ساخت فیلم‌های دهه شصتی دارد و قصد او ساختِ فیلم‌های ملی ست او درباره برهه‌ای از تاریخ معاصر می‌سازد و اساسا کار مهدویان به عنوان یک هنرمند به تصویر کشیدن گوشه‌ای از واقعیت‌های ملی ست او چشم مخاطب را نسبت به شنیده‌ها باز می‌کند به همین دلیل مهدویان را می‌توانیم متخصص ساخت آثار دهه شصت و بازسازی رخدادهای اجتماعی بدانیم مهدویان در آخرین فیلم خود یعنی درخت گردو به برهه ی تاریخی مهمی پرداخته است بمباران سردشت که در دهه شصت اتفاق افتاد که در این بمباران تعداد زیادی از هموطنان ما فوت کردند و یا شیمیایی شدند، مهدویان در پنجمین اثر سینمایی‌اش از توپ و تفنگ و مسائل امنیتی و جاسوزی فاصله گرفته او قصه واقعی از یک خانواده را به تصویر کشیده است و دردمندی یک پدر یا شوهر را به طور واضح نشان داده است اما نقد اساسی به فیلم درخت گردو در وهله نخست در مضمون است مهدویان در طرح موضوع مثل همیشه موفق بوده اما پرداخت او به یک اتفاق یا حادثه فاقد درام پردازی شکل گرفته مهدویان که با شگرد خاص خود در درام پردازی یدطولایی دارد اما در این فیلم سعی کرده با احساسات مخاطب بازی کند اساسا جریحه‌دار کردن حسی بیننده اولویت مهم این اثر محسوب می‌شود فیلمساز یک خانواده پنج نفره در فیلمش دارد که در روند قصه از این خانواده فقط یک پدر می‌ماند و البته یک دختری که در همان نوزادی گم می‌شود، راوی قصد دارد با روایت‌های دانای کلی فیلم را جلو ببرد اما وجود این راوی به خط اصلی این فیلم آسیب رسانده است از سوی دیگر زمانی که راوی قصه را روایت می‌کند می‌بایست در تمامی فصل‌ها و نماها حضور داشته باشد اما هما به عنوان راوی گاهی صدایش می‌آید و بعد پانزده دقیقه خبری از او نیست، اساسا درباره بمباران شیمیایی سردشت مستندهای زیادی ساخته شده درخت گردو هم می‌تواند یک مستند باشد که اشک مخاطب را دربیاورد اما این فیلم به دلیل نداشتن درامِ لازم و قصه‌ای مناسب نمی‌تواند تاثیر دراماتیک داشته باشد فیلم به شدت از نبودِ مصالح کافی در درام پردازی رنج اساسای می‌برد و دوربین مهدویان دنبال اوس قادر است فیلمساز اصرار دارد بگوید با مرگ سه بچه اما او مردی صبور است که فریاد نمی‌کشد و تا کمی نگاهش به مرگ فرزندانش روشنفکرانه است! اما با مرگ همسرش او در بیمارستان بی تابی می‌کند و فریاد‌های او یعنی باز شدن زخم‌هایش، فیلمساز آرام در یک خط اصلی حرکت می‌کند و مخاطب دنبال یک اتفاق دراماتیک است اما مهدویان ترجیح می‌دهد دوجنازه را روی دوش اوس قادر در لانگ شات نشان بدهد تا مخاطب بیشتر دلسوزی کند با اینکه درخت گردو پتانسیل لازم را برای قصه گویی دارد اما مهدویان سعی بر آن دارد که اوس قادر را در تنگناهای احساسی میان آسیب‌های روحی پنهان کند حالا موقعیت مناسبی ست که مهدویان از فیلم اولش تقلب کند و این فیلم را به راوی بسپارد اینگونه مخاطب بهتر می‌تواند با موقعیت فیلم همزات پندار باشد.

درخت گردو می‌توانست فیلم بهتری باشد اما اینکه چرا مهدویان برای نقش دکتر از مهران مدیری استفاده کرده بازیگری که اساسا کمدین می‌باشد و با ورود او به فیلم مخاطب یاد دورهمی و اول مارکت می‌افتد، سکانس پیر شدن اوس قادر اصلا نمی‌تواند باور کردنی باشد کسی که این همه مصیبت کشیده است چگونه در این سن وسال اینقدر سروحال است؟ فیلمساز تصویری از مرگ او به ما نشان نمی‌دهد و فیلم را با روایت هما به پایان می‌رساند.

مهدویان ساختار در سینما را می‌شناسد اما بهتر نیست که تکنیک‌های دیگر را هم امتحان کند؟ قاب‌ها و میزانسن و نوع فیلمبرداری‌هادی بهروز یا حتی شلوغی داخل کادر مخاطب را به یاد ایستاده درغبار یا ماجرای نیمروز می‌اندازد.

تبلیغات

ارسال دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جهت ارسال دیدگاه خود ابتدا بر روی کادر «من ربات نیستم» کلیک کنید.
پس از تایید، دکمه «ارسال دیدگاه» نمایان خواهد شد که با کلیک بر روی آن می توانید دیدگاه خود را ارسال نمایید..