به دنبال کسب شهرت به هر قیمتی نیستم
- شناسه خبر: 63012
- تاریخ و زمان ارسال: ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۱۰
هنرمندنیوز: لیدی مکبث از جمله قویترین شخصیتهای زن در تراژدیهای شکسپیر است. او با جذبه، قدرت و ارادهای مسحور کننده شخصیتپردازی شده است. در حالی که با وجود اهمیت این کاراکتر در اقتباسهای بعد از شکسپیر از تاثیرگذاری آن کاسته شده. تئوری داستان زنمدار، از آغاز پیدایش به عنوان شاخهای از جنبش فمنیسم، به کلیشههای مرسوم زنان در سینما و تئاتر نقد جدی داشت و در بررسی ذهنیت زنمدار در آثار هنری با رویکردی وابسته به نظریههای نشانهشناسی و روانکاوانه تاکید داشته است.
ترزا دو لارتیس (Teresa de Lauretis) در کتاب تکنولوژی جنسیت (Technology of Gender) پیچیدگیهای کاراکتر لیدیمکبث را روشن کرده و بستر مناسبی برای قیاس او با نقشهای همترازش در اقتباسهای مدرن پدیدآورده است. بیتردید از مهمترین این اقتباسها مکبث به روایت ابراهیم پشتکوهیست. او در نمایش مکبثزار همهی قالبهای کلیشه و مرسوم را از بعد ابزاری زن در نمایش، کنار زده و با تلفیق و اقتباسی مبتنی بر فلسفه اصلی شکسپیر دست به خلق مکبثی ورا مکانی و فرا زمانی زده است. در این اثر بیتردید لیدیمکبث نقطه پرگار نمایش تلقی میشود. لیدیمکبثی که «مارینا ورونژسکایا» منتقد تئاتر روسی در ستایش نقشآفرینیاش میگوید: « گاهی به نظر میرسید که لیدیمکبث با نگاهش دیوار را سوراخ میکند.»
گاتا عابدی بازیگر نقش لیدیمکبث، الهام از طبیعت و کشف راز قدرت بیانتهای چشمان یوزپلنگ در طبیعت وحشی را در فرآیند نقشآفرینی خود مهمترین عامل میداند، آنچه میخوانید حاصل گفتگوی روزنامه هنرمند با بازیگر نقش لیدیمکبث در نمایش مکبث زار است:
بازیگر نقش لیدی مکبث در گفتوگو با هنرمند گفت: «نظرات و کامنتهای مثبتی که امروز از تماشاگران دریافت میکنم از هر جایزه و عنوانی برایم ارزشمندتر است و به دنبال کسب عناوین به هر قیمتی نیستم.»
وی در خصوص اولین مواجهه خود با نمایش مکبثزار توضیح داد: «نخستین بار فیلم اجرای پیشین این نمایش را دیدم، و این کار مرا سختتر هم کرد اما سبقه درخشان ابراهیم پشتکوهی این اطمینان را به من داد که با راهنماییهای او میتوانم یک لیدیمکبث تازه و یک شخصیت بدیع خلق کنم. » وی همچنین توضیح داد: «در ابتدا با کارگردان اثر بر سر انتخاب نقش گفتوگوی بسیار داشتیم، اینکه لیدی مکبث برایم مناسبتر است یا نقش هوا؟ سپس به این نتیجه رسیدیم که لیدیمکبث نقش مناسبتری میتواند برایم باشد. هر چند که نقش هوا با توجه به اینکه یکی از روایتگران درام بوده و از شخصیتهایی است که در نسخه شکسپیر وجود ندارد و توسط نویسنده اثر ابراهیم پشتکوهی خلق شده است.»
عابدی در اهمیت شخصیت لیدیمکبث در این نمایشنامه توضیح داد:« قبل از هر چیز باید به این نکته اذعان کنم که تا کنون شخصیت لیدی مکبث بارها توسط بزرگان هنر نمایش جهان به روی صحنه رفته و اینکه امروز مجال ایفای نقش این شخصیت به من رسیده، بیتردید افتخار کمنظیریست. همین نکته مسئولیت من را جهت بازی این شخصیت بیش از پیش سنگین میکرد. پس لازم بود با وسواس ویژهای به سراغ این نقش رفته و در اجرای آن سعی وافر و فراغت خاطر داشته باشم.»
بازیگر نقش لیدیمکبث اضافه کرد: «مهمترین نکته برای من و کارگردان اثر به عنوان هدایتگر و راهبر اصلی این نمایش، باورپذیر بودن شخصیت روی صحنه بود. فارغ از هر سبک و مکتب و ژانری، این نکته از اهمیت برخوردار بود که تماشاگر لیدیمکبثی را که گاتا عابدی آفریده است، پذیرفته و به آن باور داشته باشد. حال تصور کنید چه میزان کار بازیگر سختتر میشد که تحت فرم و حرکات و گویش کابوکی (تئاتر سنتی ژاپن) و با کمترین سطح از بازی حسی فرآیند انتقال احساس به مخاطب شکل میگرفت؟»
این کارشناس ارشد روانشناسی توضیح داد: «با توجه به تسلط و مطالعاتی که روی نظریات «کارل گوستاو یونگ» فیلسوف و روانکاو سوئیسی داشتم، سعی کردم به لایههای زیرین و درونی این کاراکتر نفوذ کنم. نخست سعی کردم لیدی مکبث را به عنوان یک انسان بپذیرم آن را دوست داشتهباشم و آنگاه در خود، لیدی مکبث جدیدی بیافرینم.»
او با بیان اینکه لیدیمکبث نیز چون ما نقاط ضعف و قوت بسیار دارد، تصریح کرد: «هر چند از منظر تماشاگر این شخصیت منفی و ضدقهرمان محسوب میشود اما من برای باورپذیر بودن نقش لازم بود خباثت این نقش را برای خویش توجیه میکردم تا بتوانم دوستش بدارم.»
وی در ادامه اضافه کرد: «در همین راستا به دنبال عقدهها، شکستها، آمال و آرزوهایش رفتم تا جایی که گاهی در خلوت خویش برای شکستهای لیدی مکبث اشک ریختم و به او حق دادم و اگر چنین اتفاقی رخ نمیداد هرگز نمیتوانستم لیدی مکبث دوستداشتنی خلق کنم.»
لیدیمکبث برای جاه و مقام مرد خود از هیچ امری فروگذار نمیکند
عابدی در توضیح شخصیتی که در نمایش مکبثزار ایفا کرده است، گفت: «لیدی دیوانهوار عاشق مکبث است، اما چنانچه به لایههای زیرین روان لیدیمکبث رفته و کنکاش کنیم، به این نتیجه میرسیم که لیدی مکبث در جستجوی قدرت، فرافکنی او عشق به مکبث است.. فرافکنی فرد را در مقابل یک نوع اضطراب حفظ میکند: اضطرابی که در اثر اعتراف به کاستیها و نقصها ممکن است به وجود آید. همانطور که میدانیم کسی که فرافکنی میکند معمولاً احساسات، نقصها، یا آرزوهای غیرقابل قبول خود را در دیگران میبیند. به اعتقاد من لیدی مکبث به دلیل ضعفهای خود، بهویژه زخم ناتوانی در مادر شدن، در مسیر قدرتطلبی و رشد دچار مالیخولیا و شهوت قدرت میشود. در واقع لیدیمکبث همچون دیگران برای جاه و مقام مرد خود از هیچ امری فروگذار نمیکند. شر لیدی مکبث ذاتی نیست و جاه طلبانه است و او به هیچ وجه تصور نمیکند انسان پلیدی است و مرتکب ظلم میشود»
این بازیگر تئاتر با اشاره به اجرای پیشین مکبث زار گفت: «آنچه معمولا به شکل کلیشه در ذهن مخاطبین تئاتر نقش بسته است، یک لیدی مکبث ضدقهرمان است، اما حاصل گفتگوهای متعدد و تجزیه و تحلیل متن با ابراهیم پشتکوهی، به این نتیجه رسیدیم که این خباثت و پلیدی در لایههای زیرین شخصیت نقش بسته و ظاهری کاملا متفاوت با باطنش دارد.»
وی همچنین توضیح داد:« لیدی مکبث در بخشی از نمایش سعی دارد تا عذاب وجدان خود و مکبث را در درون سرکوب کند این در حالی است که همین امر سبب جنون او میشود و این مصداق این جمله فروید است که هرگاه نهاد در درون آدم ها سرکوب شود به شکل مالیخولیا خودش را نشان می دهد.»
عابدی، نوع حرکات و رفتار لیدی مکبث را خارج از عرف معمول بازیگری عنوان کرد و گفت: «من برای ایفای این نقش با آمیزهای از تکنیک و حرکت تراشیده شدم، پوست انداختم و به تدریج آمادگی لیدی مکبث را پیدا کردم، در عواطف و احساسات سعی داشتم به شیوه سیستم استانیسلاوسکی و در حرکت بر پایه نظریه بیومکانیک میرهولد ایفای نقش کنم. حال آنکه حرکات تعریف شده، کوک شده و تنظیم شدهی کابوکیوار داشته باشم. برای این مهم ساعتها فیلم نمایشهای ژاپنی و کابوکی دیدم تا سعی کنم شبیه آنها رفتار کنم. نکته مهم و حائز اهمیت این است که این حرکات باید در وجودم نهادینه میشد تا غلو شده و اگزتیو نمود نکند. پس ساعتها تمرین، مشاهده و اجرا کار را به اینجا رساند.»
وی همچنین افزود: «در نخستین روزهای تمرین، وقتی با کفشهای لیدیمکبث مواجه شدم، اضطراب و ترس عجیبی وجودم را دربرگرفت، این تنها یک کفش پاشنهبلد ساده نبود، سطح ارتفاع و شکل آن چیزی شبیه سم بود که اکنون باید به پا میکردم و با آنها روی صحنه راه میرفتم این خود به تنهایی چالش بزرگی بود که امیدوارم از پس آن برآمده باشم.»
این فعال هنری گفت: «حقیقت این است که حتی ایستادن با این کفشها بسیار امر مشقتباری است اما در ناخودآگاه من مثالی از استانیسلاوسکی نشسته بود، چنانچه او در کتاب «زندگی من در هنر» میگوید، برای ایفای نقشی به شدت دچار چالش بودم و هر چه میکردم در من شکل نمیگرفت تا اینکه لباسهای شخصیت را پوشیدم و در برابر آینه ظاهر شدم و دیگر خود کاراکتر بودم، به معنای واقعی میتوانم بگویم که وقتی کفشها را پوشیدم، آنگاه دانستم که لیدی مکبث را یافتهام»
وی حرکت مبتنی بر کابوکی مکبث و لیدی مکبث ناشی از نوعی اشراف زدگیست در مقابل حرکات هوا و دلکنک که مبتنی بر کمدیادلارته(نمایش سنتی ایتالیا) انتخاب بسیار هوشمندانهای دانست و در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: « در اوج تمرینات نمایش بودیم و من سخت در جستجوی یافتن درونیات لیدی مکبث بودم، در پی این بودم که چگونه میتوان بی آنکه سروصدا و هیاهو بهپا کرد اما شکوهی از قدرت را به نمایش گذاشت، تا اینکه بسیار اتفاقی مستند حیاتوحشی دیدم که در آن یوزپلنگی به سرعت از درخت بالا رفته و در اوج به افق خیره میشود در نهایت سکوت، چشمانی که شکوه قدرت را فریاد میزدند. در لحظه ایده را شکار کردم و سعی کردم این شکوه در سکوت را در لیدی مکبث متبلور کنم.»
لیدی مکبث از جمله قویترین شخصیتهای زن در تراژدیهای شکسپیر است. او با جذبه، قدرت و ارادهای مسحور کننده شخصیتپردازی شده است. در حالی که با وجود اهمیت این کاراکتر در اقتباسهای بعد از شکسپیر از تاثیرگذاری آن کاسته شده. تئوری داستان زنمدار، از آغاز پیدایش به عنوان شاخهای از جنبش فمنیسم، به کلیشههای مرسوم زنان در سینما و تئاتر نقد جدی داشت و در بررسی ذهنیت زنمدار در آثار هنری با رویکردی وابسته به نظریههای نشانهشناسی و روانکاوانه تاکید داشته است.
- رضا پورزارعی