یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۲ ۱ اکتبر ۲۰۲۳
ویجت ها و آخرین اخبار
تیتر یک و اخبار برگزیده
آخرین اخبار، ویجت ها و جدول ها

گفتگوی هنرمند با ترانه سرا و نقاش

رویا یعقوبی، متولد تیرماه هزار و سیصد و شصت و سه، اصفهان، فارغ التحصیل گرافیک، دانشجوی انصرافی نقاشی و طراحی صحنه، نقاش، شاعر، ترانه سرا و داستان نویس که سالها در زمینه طراحی و اجرای دکور و لباس با تلویزیون همکاری داشته است، با رویا یعقوبی به بهانه آغاز تازه ترین نمایشگاهش گفتگویی کوتاه داشته ایم که با هم می خوانیم.
رویا یعقوبی، متولد تیرماه هزار و سیصد و شصت و سه، اصفهان، فارغ التحصیل گرافیک، دانشجوی انصرافی نقاشی و طراحی صحنه، نقاش، شاعر، ترانه سرا و داستان نویس که سالها در زمینه طراحی و اجرای دکور و لباس با تلویزیون همکاری داشته است، با رویا یعقوبی به بهانه آغاز تازه ترین نمایشگاهش گفتگویی کوتاه داشته ایم که با هم می خوانیم.

چطور از اینهمه هنر به نقاشی رسیدید؟

نقاشی چیزی نبود که من به آن برسم، انگار قبل از به دنیا آمدن من نقاشی به من رسیده بود! منظورم استعداد یا بهتر بگویم عشق به ترسیم و خلق است که در وجودم نهادینه بود و از وقتی یادم می‌آید که خودم را شناختم عاشق خلق و خطوط و رنگ‌ها بودم، البته زندگی پرپیچ و خم و غیر قابل پیش‌بینی من هیچ‌ وقت اجازه نداد به طور ممتد به این عشق برسم اما این عشق به آفرینش هم عمیق‌تر از این بود که از بین برود، به علاوه هنرهای تجسمی برای من مرجعی بوده برای مابقی هنرها، پیوند عمیق آن با کل زندگی ما انکار ناپذیر است. اقیانوسی است بسیار وسیع و به همان اندازه عمیق و بدون تاریخ انقضا، برای من که کاراکتری دارم با کنتراست بسیار بالا و مثلا در عین داشتن چهارچوب، قسمتی از وجودم همیشه در حال شکستن ساختارها است؛ هنرهای تجسمی و بخصوص نقاشی کاملا هماهنگ با موسیقی روح و روان من بوده و است چرا که در عین داشتن قاعده، باید و نباید ندارد.

وضعیت هنرهای تجسمی امروز را چگونه می بینید؟

این سوال به نظرم هم خیلی کلی است و هم نسبی چون گذر زمان ثابت کرده نمی‌توان به صورت مطلق در مورد این دست هنرها در همان دوره‌ معاصر نظری داد. اما به طور کل وقتی این روزها فعالیت‌های هنرمندان هنرهای تجسمی را دنبال می‌ کنم و رقابت‌ها و چالشها را در سطح بین‌الملل می‌بینم بسیار خرسند و خوشحال می‌شوم از این به خودباوری رسیدن هنرمندان جوان و همچنین به روز شدن هنرمندان پیشکسوت و درجا نزدن هر دو گروه، به نظرم هنرمندان هنرهای تجسمی ما در ایران و بیرون از مرزهای ایران، در ثبت تاریخ پرحادثه و همیشه پرفراز و نشیب این مرز و بوم و در کل، خاورمیانه نقش پررنگی دارند و خواهند داشت.

فضا چقدر برای رشد جوانها در این حرفه امروز مهیاست؟

فضا برای رشد از چه نظر؟ اگر منظور شما اتمسفر فضای هنر است؛ فضا به اندازه‌ کهکشان‌ بی‌انتها برای جوانان در زمینه‌ هنرهای تجسمی گسترده و مهیاست چرا که هنر مقوله‌ای بی‌‌‌انتهاست. اما فضا به لحاظ آموزش و شرایط نه. متاسفانه در دوران بسیار بدی به لحاظ اقتصادی هستیم که جوانان روز به روز به دلیل مشکلات مالی قدم به قدم از آرزوهایشان دور و دورتر می‌شوند و هنر که متاسفانه در ذهن اکثر جامعه، موضوع لوکس و غیرضروری به نظر می‌آید -که البته برعکس از حیاتی‌ترین لازمه‌های زندگی‌ است- همیشه مهجور بوده و در الویت آخر قرار می گیرد. علی‌الخصوص که به عنوان شغلی کاملا مستقل و به عنوان تنها شغل هنوز در کشور ما برای اکثریت قابل قبول نیست و این جمله که درسی جدای از هنر بخوان، شغل پر درآمد داشته باش و در کنارش هنر را ادامه بده؛ زیاد می‌شنویم.

باندبازی و مافیا چقدر در دنیای هنرهای تجسمی وجود دارد؟

شما به من بگویید در کدام موضوع و جریانی در دنیا مافیا و باند‌بازی وجود ندارد!؟ قطعا که در هنرهای تجسمی هم این ماجراها وجود دارد. هستند کسانی که خودشان حاشیه را دوست دارند و کسانی هم هستند که سرشان به کار خودشان است و وارد این حواشی نمی‌شوند. اما در زمینه‌ مبحث نمایش دادن آثار در گالری‌ها، مبحث فروش، خریدار و کلکسیونرها و در زمینه‌های بازارهای گسترده‌تر جهانی مثل مزایده و مناقصه‌ها صد در صد باندبازی‌هایی صورت می‌گیرد و مافیا هم که این روزها بازی مورد علاقه‌ چندین نسل شده است.

در رابطه با نمایشگاه‌های پیش رو صحبت کنید.

نمایشگاه آرت کانتکت استانبول برای سومین سال است که با حضور تعداد بسیار زیادی هنرمند و گالری‌های معتبر از سراسر دنیا برگزار می‌ شود و من در کنار گروه خوب و حرفه‌ای موج‌ آرت‌ گروپ به مدیریت خانم منصوره صمدی در این آرت‌ فیر حضور دارم. این سومین همکاری من با این گروه است و قبل از آن در نمایشگاه آرت‌ آنکارا که اسفند سال پیش برگزار شد و ایاف استانبول که آبان‌ماه ۱۴۰۱ برگزار شد حضور داشتم. بلافاصله بعد از آرت‌ کانتکت که ۱۰ الی ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ است، در ۱۶ خرداد هم در فستیوال راه ابریشم با حضور هنرمندان بسیار شاخص ترک و ایرانی حضور دارم که همان‌طور که از اسمش پیداست قرار است این نمایشگاه‌ها به صورت فستیوال ادامه‌ دار باشند. در شهریور ماه هم نمایشگاهی در راستای حمایت از کودکان اوتیسم در شهر زیبای ازمیر ترکیه برگزار خواهد شد که افتخار همکاری در آن نمایشگاه را هم با مدیریت دوست عزیزم خانم نیلوفر جمالی خواهم داشت و نقاشی‌ هم با همین مضمون به آن مجموعه ارزشمند هدیه خواهم داد.

معمولا هنرمندان نقاش در آثارشان امضایی برای خودشان دارند، امضای شما چیست؟

من استفاده از نماد‌ها، سمبل‌ها و اسطوره‌ها در نقاشی را مثل استفاده‌ درست کلمات در شعر می‌دانم. وقتی کلمات درست و در جای خودشان استفاده شوند مفهومی عمیقتر از معنای خود را به مخاطب می‌ رسانند. در استفاده درست از سمبل و نماد و اسطوره هم دقیقا همچین رازی وجود دارد که مخاطب بتواند در تفسیر اثر، علاوه بر لذت بصری، تأویل و پندار شخصی خود را همراه با رمزگشایی از المان‌ها همراه کند و این نظر شخصی من است که فکر می‌کنم مخاطب امروز از هنر صرفاً دکوراتیو سیر شده و به دنبال مفهومی عمیقتر در هنرهای تجسمی می‌گردد و علاقه‌ خرد‌جمعی به سمتی رفته که از آثاری که فکر و اندیشه‌ای در پس ظاهری خطوط و رنگشان است، استقبال بیشتری می‌کند و فکر می‌کنم این طرز فکر امضای من در آثارم باشد.

آیا نقاشی جزو هنرهای پرهزینه است و دلیل گران بودن آثار این مورد است؟

همانطور که در چند سوال قبل‌تر در مورد اقبال هنرمندان جوان در این عرصه صحبت کردیم؛ باید بگویم بله متاسفانه در کل، هنرهای تجسمی از زمره هنرهای پرهزینه هستند؛ چون متریال و لوازمی دارند که مدام با تورم شدید اقتصادی و مشکلات تحریم و عدم واردات کالای مرغوب، یا در دسترس نیستند یا با مبالغ بسیار زیاد موجود هستند و مساله مهم‌تر، مصرفی بودن این متریال است. یعنی مثلا در هنر موسیقی شما یک ساز را می‌خرید و مدت‌ها همان ساز کار شما را راه می‌اندازد اما کاغذ و بوم و رنگ و قلمو و … مدام مصرف می‌شود. علاوه بر آن دوره‌های آموزشی هم هزینه‌های گزاف خودشان را دارند و همان‌طور که در قبل اشاره کردم همه این‌ها دلیل دور افتادن جوانان از آرزوها و استعدادهایشان است.

چند چهره که دوست دارید در نمایشگاه شما حضور داشته باشند؟

راستش را بخواهید با کمال احترام برای همه‌ چهره‌های همه‌ عرصه‌های هنر، برای من واقعی‌ بودن هر چیزی جذاب‌تر است. ترجیح من حضور مردم کاملا عادی در نمایشگاه‌ها است. جوانان و نوجوانانی که هیجان شروع دارند؛ پیرزن و پیرمردهایی که رویاهای دست نیافته خود را در پیج و خم رنگ و طرح‌های تابلوهای ما به دیوار می‌بینند و لبخند می‌زنند؛ حتی برای من آمدن کودکان، نوجوانان و جوانان اوتیسم یا سندرم‌ دان یا دچار معلولیت به مراتب مهم‌تر و جذاب‌تر است و ترجیح می‌دهم اگر قرار است حق انتخابی داشته باشم بین چهره‌ها و غیرچهره‌ها از حق انتخابم آنگونه که گفتم استفاده کنم. اما اینجا می‌خواهم یادی کنم از زنی که اسطوره‌ی من در وادی هنر نقاشی بودند و هستند و خواهند بود. تنها کسی‌ که اگر هنوز در قید حیات بودند بدون مکث اسم ایشان را برای حضور در نمایشگاه می‌گفتم. سرکار خانم ایران درودی که نه فقط یک نقاش بلکه راوی شعر بودند با رنگ و قلمو. ایشان به من جسارت مثال زدنی خودشان را در دیدارها و مکالماتی که داشتیم تزریق کردند و وقتی در عنفوان نوجوانی با غرور و بادی که در سرم داشتم بهشان گفتم که من می‌خواهم وارث شما باشم؛ به من نخندیدند و با چشمان نافذ خودشان زل زدند به من و گفتند که پس نفرینت می کنم که عاشق بشوی چرا که عشق فقط تو را خورد می‌کند و اشک‌هایت خورده‌ها را نرم می‌کنند و آن‌وقت تو مثل رنگ نرم و منعطف خواهی شد و آماده‌ برای مقابله با دریای بی‌کران هنر. ای کاش بودند تا بهشان بگویم که نفرینشان گرفت و حالا تازه من در آستانه‌ چهل سالگی تبدیل به زنی شدم که آن زمان در هجده سالگی فروغش را در چشمان ایشان دیده بودم و دوستش داشتم. در آخر از شما که هم خودتان هنرمند هستید و هم دغدغه‌ هنر دارید بسیار سپاسگزارم. تلاش‌های شما بسیار ارزشمند و ماندگار است و امیدوارم شاهد روزهای بهتر و آزادی بیشتری برای بیان تمامی هنرها در این مرز و بوم باشیم.

 

عباسعلی اسکتی

تبلیغات

مطالب مرتبط

ارسال دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جهت ارسال دیدگاه خود ابتدا بر روی کادر «من ربات نیستم» کلیک کنید.
پس از تایید، دکمه «ارسال دیدگاه» نمایان خواهد شد که با کلیک بر روی آن می توانید دیدگاه خود را ارسال نمایید..