دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۲ ۵ ژوئن ۲۰۲۳
ویجت ها و آخرین اخبار
تیتر یک و اخبار برگزیده
آخرین اخبار، ویجت ها و جدول ها

یادداشت شروین شَروه برای هنرمند

تصور کنید که در سپیده‌دم قرن بیستم، قرن پایان عصر ویکتوریا، قرن اختراع هواپیما و احداث راه‌آهن برلین-بغداد، در شهری بندری پرسه می‌زنید. شهر نیواُرلینز که در لوئیزیانا در ایالات متحده‌ی آمریکا و در کرانه‌ی رود میسی‌سیپی واقع شده و برای دهه‌ها میعادگاه آدم‌های جورواجور از هر قشر و تباری بوده: تجار شیک‌پوش، مؤمنان خداترس، ولگردهای دائم‌الخمر و دیگرانی که تفرجگاهشان محله‌‌ای بوده به نام استوری ویل یا "شهر قصه" با صدها سالن رقص برای از یاد بردن هزاران غصه!
تصور کنید که در سپیده‌دم قرن بیستم، قرن پایان عصر ویکتوریا، قرن اختراع هواپیما و احداث راه‌آهن برلین-بغداد، در شهری بندری پرسه می‌زنید. شهر نیواُرلینز که در لوئیزیانا در ایالات متحده‌ی آمریکا و در کرانه‌ی رود میسی‌سیپی واقع شده و برای دهه‌ها میعادگاه آدم‌های جورواجور از هر قشر و تباری بوده: تجار شیک‌پوش، مؤمنان خداترس، ولگردهای دائم‌الخمر و دیگرانی که تفرجگاهشان محله‌‌ای بوده به نام استوری ویل یا "شهر قصه" با صدها سالن رقص برای از یاد بردن هزاران غصه!

در این شهر، مردم آوازهای محلی انگلیسی می‌خوانند، اسپانیولی می‌رقصند، موسیقی باله می‌نوازند و به ترانه‌های فرانسوی گوش می‌دهند و همزمان که از کلیساها آوازهای دسته‌جمعی مذهبی شنیده می‌شود، موسیقی نوازندگان سیاه دوره‌گرد با آن رقص‌ها و ریتم‌های مخصوصشان توجه‌تان را به خودش جلب می‌کند.
این سیاهان تا همین چندی قبل، بردگانی بی‌جیره‌ومواجب بوده‌اند که با لغو قانون برده‌داری و با استفاده از ساز‌های کهنه‌ی به‌جامانده از نوازندگان سفیدپوست پس از پایان جنگ‌های داخلی، برای خود شغل‌هایی دست‌و‌پا کرده‌اند. اینان همان محرومان و به‌حاشیه‌‌رانده‌شدگان‌اند که سازهایشان را بی‌آنکه کسی به آن‌ها راه و رسم نواختن یاد داده باشد به شیوه‌هایی تازه و منحصربه‌فرد می‌نوازند و آوازهایشان گاه یادآور همان سرودهایی است که پیش‌تر برای کاستن از دشواری کار بر روی مزارع پنبه و تنباکو می‌خوانده‌اند.
خوب که به موسیقی‌شان گوش فرامی‌دهید البته درمی‌یابید که چه داغ و پُرحرارت است، به داغی زندگی؛ و آهنگش رنگ تند و تیز عشق و شادی دارد. وقتی از جَز حرف می‌زنیم از این موسیقی عاشقانه‌ی زندگی‌بخش سخن می‌گوییم!

در طول قرن بیستم، قرن وقوع دو جنگ جهانی، قرن رکود بزرگ اقتصادی و انفجار جنون‌آمیز نخستین بمب هسته‌ای، موسیقی جَز هر مرزی را که بگویید بی‌محابا درمی‌نوردید. تکنیک نوازندگان این سبک گویی به حد اعلای ممکنِ هر ساز می‌رسید و آوازه‌ی این شیوه‌ی پُرشور و بداهه‌پردازانه‌ی نوازندگی در سراسر جهان می‌پیچید! موسیقیدانان جَز با تعصب و تنگ‌نظری میانه‌ای نداشتند و برعکس، بی‌وقفه ساختار کار خود را به چالش می‌کشیدند تا بی‌باکانه پیش بتازند و طرح‌های نو دراندازند‌. جَز نماد شجاعت بود: شجاعت برای مبتکر بودن، همرنگ جماعت نشدن و به آرمان آزادگی وفادار ماندن. وقتی از جَز حرف می‌زنیم از این نگرش شجاعانه‌ی دلگرمی‌بخش سخن می‌گوییم!

ماجراجویی‌های انسان قرن بیستم تمامی نداشت. سازمان ملل متحد تأسیس شد، اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر تصویب شد و نخستین انسان بر روی ماه قدم گذاشت. سفیران جَز که اکنون دیگر ضرورتاً سیاه هم نبودند، جویندگان عدالت اجتماعی و مُنادیان صلح جهانی به حساب می‌آمدند. تجربه‌ی آنان که در خط مقدم مبارزه علیه تبعیض نژادی، هنرمندانه کوشیده بودند حالا بسیاری را در هر گوشه‌وکنار دنیا با خود همدل و همراه می‌کرد.
جَز در ایران، آذربایجان، هندوستان، مصر، برزیل، کوبا و ... به صدها ساز غریبه رقصید تا همگان را به آهنگ شریف آزادی برقصاند. وقتی از جَز حرف می‌زنیم از این میراث همدلانه‌ی آزادی‌بخش سخن می‌گوییم!

میراث جَز را حالا دوست‌دارانش به پیشنهاد آقای هربی هنکاک، پیانیست جَز و سفیر حُسن‌نیت یونسکو، با حمایت همین سازمان در سی‌ام آوریل هر سال در حدود دویست کشور جشن می‌گیرند تا از آشتی میان آدمیان سخن بگویند نه از عداوت و کینه، و بر همبستگی و فهم مشترک پای‌بفشارند نه بر جدایی و تفرقه، و رواداری و مدارا را گرامی بدارند نه افراطی‌گری و خودمحوری را ...

میراثی که هر یک از ما وقتی از جَز حرف می‌زنیم، به جزئی از آن بدل می‌شویم؛ درست مثل نُتی در سمفونی به‌حاشیه‌رانده‌شدگان!

 

عکس: بسیم قومورلو

تبلیغات

مطالب مرتبط

ارسال دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جهت ارسال دیدگاه خود ابتدا بر روی کادر «من ربات نیستم» کلیک کنید.
پس از تایید، دکمه «ارسال دیدگاه» نمایان خواهد شد که با کلیک بر روی آن می توانید دیدگاه خود را ارسال نمایید..