دست به دست کنید تا به اهلش برسد!
- شناسه خبر: 63108
- تاریخ و زمان ارسال: ۲ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰:۳۶
در زمانى هستیم که غذاى حاضرى باب شده و آثار فست فودى طرفدار زیادى دارد. این حال و احوال بر ترانه امروز ایران زمین نیز تأثیرخودش را گذاشته است. کجاست ترانه هایى که سهل و ممتنع بودند؟ کجاست تصویرسازى هاى بدیع؟ براى شنیدن یک قطعه موسیقى با کلام که داراى احساس باشد، سحر انگیزى اش مستمان کند و معنایش مسخمان کند چقدر باید بگردیم؟ بشنویم و نیابیم!
به راستى این همه عجله در ساخت و پرداخت ترانه هاى تاریخ مصرف دار براى چیست؟ منى که در زمانى شروع به کار کردم که هنوز ترانه ساحت داشت چطور مى توانم به هنرجوهایم بگویم بدون توجه به مارکت هچل هفت امروز، شما سالم و صمیمى و باسواد بنویسید!
گرچه مى گویم … گرچه تمام تلاشم را مى کنم اما جریان جریان معکوسى است و مى دانم مخالف جهت آب شما کردن کار سختى است. چه خوب مى شد اگر براى ترانه سرایى در مرکز فرهنگ و هنر! همان فرهنگ و ارشاد امروز به جاى بررسى آثار و ممیز هاى سلیقه اى، ترانه سراها ارزیابى مى شدند، هر کس با آهنگساز دوست و با خواننده فامیل باشد و بتواند دو خط بنویسد بدون دانستن هیچ قاعده و علم ادبى خط خطى اش اجرا و لقب ترانه سرا مى گیرد.
مگر نه اینکه براى هر حرفه اى باید آموخت؟ باید فن آن را دانست پس چرا قبل از بررسى آثار، نویسندگان آن نباید از فیلتر رد بشوند و آزمونى بدهند!؟ شاید اگر توجه بیشترى در این زمینه بذل مى کردند جایگاه شعر و ترانه هر روز منحط تر از دیروز نمى گشت. در طول تاریخ همیشه شعر سرنوشت ساز بوده و است، شعر بوده که سرنوشت یک جامعه را عوض مى کرده… شعر ترجمان احساس است از کى انقدر بى احساس و بى منطق با شعر برخورد مى شود.
در حال حاضر چند درصد از ترانه هایى که مى شنویم معنى دارد؟ چند درصد آن ها شما را تکان مى دهد یا لااقل احساس خاصى را در شما برمى انگیزد؟
من به روند ترانه حال حاضر ایران انتقاد دارم! و مى دانم که باید مطالعه و بررسى دقیقى در این زمینه انجام شود، ما نیاز به کارشناسان بى طرف داریم، ما نیاز به آموزش کارگاهى درست و آکادمیک ترانه داریم، این واژه ها که مزین به اوزان عروضى مى شوند، آهنگسازى روى آنها انجام مى شود و با صداى خواننده مى شنویم به گوش بچه هاى ما مى رسد و آنها را با خود همراه مى کند!
مثلا” وقتى فرزندان ما قطعه اى با نام شل تکون! مى شنوند چه توقعى مى توانیم از ادبیات درست رفتارى و گفتارى و ذهنى آنها داشته باشیم! مگر مى توانیم گوششان را بگیریم و بگوییم این موسیقى را بشنو آن یکى را نه؟ بالاخره مى شنوند و به خاطر سبک موسیقى، ریتم مورد علاقه شان یا تشویق هم سن و سالهایشان این واژه هاى سخیف و این آنتى ادبیات ها وارد مغزشان مى شود.
این یادداشت را پس از سالهاى سال زندگى کردن ترانه مى نویسم! مخاطب من نه نسل جدید ترانه سرا هستند نه فرزندان و جوانهایى که این نوع کلام را مى شنوند و تکرار مى کنند، مخاطب من سیستمى است که چرخه معیوب دارد و نمى خواهد تکانى بخورد. کاش از ترانه سراهایى که خودشان را وقف این کار کرده اند و علمش و تجربه اش را دارند کمک بگیرند و کارشناس ترانه ما یک شاعر کلاسیک کار یا یک موسیقیدان یا مهندس عمران نباشد!
این یادداشت را دست به دست کنید تا به اهلش برسد، اى که دستت مى رسد کارى بکن…
مهدیه عرب
٧ اردیبهشت ١۴٠٢