«آواتار: از آتش و خاکستر» اثری از «جیمز کامرون» از نفس افتاده؟
- شناسه خبر: 95926
- تاریخ و زمان ارسال: 30 آذر 1404 ساعت 14:58

هنرمندنیوز : سه سال پس از «آواتار : راه آبی » ، حماسهی آواتار با سومین بخش خود با نام« از آتش و خاکستر» به پردهی سینما بازگشت. دنبالهای بلند پروازانه، بسیار جنگیتر، پر از شخصیتهای تازه و داستانی که بوی پایان یک رؤیا را می دهد.
«جیک سالی»،«نیتیری» و خانوادهشان که در جنگ با انسانها به مردم دریا و آب ها پیوسته بودند، در این سومین فیلم با قبیلهای دیگر، مردم خاکستر، روبهرو می شوند که بسیار خشن و ویرانگر هستند. مردمی که رهبرشان یک زن است! نبردی که کلنل«مایلز کواریچ»، خائنی از اردوگاه انسانها، آغاز کرده بود، همچنان ادامه دارد و جیک و نیتیری را وادار به قربانیکردن همهچیز برای پاسداری از «پاندورا» میکند.

زمانی که نخستین فیلم صنعت سینما را تکان داد، مرزهای تکنیکی را جابهجا کرد و میلیونها تماشاگر را به سالنها کشاند، گمان نمیرفت چنین موجی دوباره تکرار شود، اما دنبالهی آن، «راه آبی»، در سال ۲۰۲۲ نیز پیروز شد و بیش از ۲٫۳ میلیارد دلار در گیشهی جهانی فروخت.
در حالی که این حماسه قرار است دستکم تا سال ۲۰۳۱ ادامه یابد، آواتار: از آتش و خاکستر اکنون نوای آخرین بخش پایانی نخستین سهگانه را در سر تماشاگر زمزمه می کند که دیگر نمی تواند بار سنگین سالها انتظار و امید را بر دوش بکشد و این پرسش را پیش می کشد که آیا «جیمز کامرون» خواهد توانست با دوباره گوئی و ایستایی، همچنان راه خود را ادامه دهد؟

هنگامی که ترفند های فنی نمی توانند کمبود کیفیت داستانی را جبران کنند
از دیدگاه فنی، «آواتار: از آتش و خاکستر» چیزی بی پیشینه است. کارگردان تایتانیک و ترمیناتور یکی از نادر فیلمسازانی است که هنوز میتواند اثری چنین عظیم، باشکوه و پرجلوه از دیدگاه بصری بیافریند. با اینحال، این بستهبندی خیرهکننده قربانی فیلمنامهای سنگین، شخصیتهای تازهی ناتوان و داستانی تکراری شده است که در اصل همان دغدغههای فیلم دوم را بازمیجوید و رویارویی ایدئولوژیک بین «جیک سالی» (سم ورثینگتون) و «کواریچ» (استفان لَنگ) را بار دیگر در مرکز خود مینشاند. این کار سبب میشود پیامها و معنای عمیق اثر مبهم و بیاثر جلوه کند.
کامرون (به همراه چهار فیلمنامهنویس دیگر) در رویکرد خود بار دیگر به همان نبرد دیرینهی میان «بومیان» و «زمینیها» بازمیگردد، نبردی که از سال ۲۰۰۹ تاکنون تغییر چندانی نکرده است. فیلم زیر سنگینی ساختار گروهی و شخصیتهای بسیارش دچار تنگی نفس می شود و نمی تواند به بسیاری از آنها جان واقعی ببخشد از جمله «اسپایدر» با بازی «جیک چمپیون»، که بودن ونقشش بی اندازه ناامیدکننده است. دیگر این که چنانچه، دوبخش پیشین سرشار از پیام های امیدوار کننده بودند و این بار نیز، در پایان و پس از برتابیدن نبردهای تکراری و دراز، باز هم حس می کنیم که سینماگر می خواسته با تلنگری مثبت فیلم خود را به پایان برساند، اما این گونه احساس می شود که او نیز، همانند خیل مردمانی که همگی در پیوند با آینده در نا امیدی و سرگزدانی به سر می برند، دردرون خویش آن خوش بینی و امیدواری را از دست داده و فیلمش تلخ است.

در نهایت، جیمز کامرون ناتوانی های بخش پیشین را به شکلی برجسته بازیافت کرده است : داستانی غلو شده و ازهمگسیخته با خطوط روایی نابرابر و نویسندگی ناپخته . حتی به نظر میرسد از ناتوانی روایی خود آگاه است و در پایان، به استفاده از گفتاری بیرون از نگاره پناه می برد.
«آواتار: از آتش و خاکستر» گرچه ازدیدگاه بودجه و فناوری اثری چشمگیر است، اما از دثدگاه هنری تهی است و چنگی به دل نمی زند. این فیلم مدام همان الگوهای محاصره و گریز را از سر می گیرد. بنابراین به جای پیوند با احساسات امروزی، همچون پناهگاهی بیرون از جهان عمل میکند. باز هم همان احساسات درش دیده می شود : ستایش از طبیعتی آرمانی و همدردی با ملتهای ستمدیده… برخوردی که برای لرزاندن دل بیننده کافی نیست. فیلم بی اندازه از کمبود بدنه، بافت و ژرفنای لازم رنج میبرد تا بتوانند از مرز ایدئولوژی کارگردان فراتر رود.
اینبار صحنههای باشکوه و جلوههای دیداری شگفت انگیز نیز نتوانستهاند فیلمنامهی ناتوان و سر درگم را نجات دهند. سرگرمیای بیمایه که نخستین سهگانهی این حماسه را به شکلی ناشیانه به پایان می رساند و بیم آن میرود که بخش های آینده، آواتار ۴ (۲۰۲۹) و آواتار ۵ (۲۰۳۱)، حتی بدتر باشند. تنها نکته مثبت آن، دادن جائی بزرگ به شخصیت های زن هست.

حال آیا جیمز کامرون خواهد توانست در پروژههای آواتارهای آینده ی خود دست به نوآوری بزند؟ این پرسشی است، بزرگ و بیپاسخ.
آنچه کمی امید می بخشد این است که شمار تماشاگران بالا خواهد بود و در فرانسه، در ازای فروش هر بلیط، ۱۰٫۲% بها به صندوق مرکز ملی سینما واریز می شود و حدود ۴۰% درآمد آن را تامین می کند در آمدی که از این راه به ساختن فیلم های دیگر کمک به سزائی مینماید.
نویسنده: شهلا رستمی
