این نمایش روایت عاشقانههایی زنانه است
- شناسه خبر: 90755
- تاریخ و زمان ارسال: 16 تیر 1403 ساعت 11:28

*ایده نوشتن این نمایشنامه چطور به ذهن شما رسید؟
ماندانا جباری: ایده اولیه این نمایشنامه در سال نود و شش شکل گرفت، هنگامی که قصد داشتم برای اجرای نمایشی، مونولوگهایی عاشقانه از زبان چند زن بنویسم، یکی از موضوعاتی که آن روزها دغدغه ام بود و درباره آن می خواندم و می شنیدم، ماجرای افرادی بود که مرتکب قتل می شدند و تعادل روانی مناسبی نداشتند اما اطرافیان، هرگز تا لحظه حادثه و حتی بعد از آن، نشانه هایی از این عدم تعادل و احتمال خطر دریافت نکرده بودند، تلاشم بر آن بود که به این موضوع از زاویه عشق و حس بپردازم؛ بنابراین زنان این نمایش با آن که رنجهایشان را هم روایت می کنند، بیشتر در حال بازگویی عاشقانه هایشان هستند تا تصویر بهتری از چرایی عدم دریافت نشانه های واقعی ارائه دهند.
*چرا سراغ این متن رفته اید؟
فرهنگ روشنی: مسئله زنان همیشه برای من دغدغه بوده و اگر شما کارهای قبلی من را هم که نگاه کنید اغلب در مورد خشونت علیه زنان و کودکان بوده است، چند سال پیش اجرای سنزا را با اجرای خود ماندانا جباری، نویسنده کار دیدم و خیلی دوست داشتم روزی روی این متن با سبک و سیاق خودم کار کنم، همان سالها این متن را از او گرفتم و دنبال فرصتی بودم که در زمان درستش آن را روی صحنه ببرم.
*چه ویژگی هایی از این نقش شما را جذب کرد تا پیشنهاد بازی در این اجرا را قبول کنید؟
والایار: این شخصیت مستبد در واقع نقش کاملا متضاد و مخالف شخصیت من است، کسانی که موسیقی من را دنبال می کنند می دانند که چقدر برای جایگاه زنان در جامعه در هر لباس و نقشی ارزش قائل هستم و کارهای زیادی را در حمایت و تقدیر از زنان سرزمینم ساخته ام و منتشر کرده ام، این نقش در واقع چیزی بود که من در زندگی ام هیچ وقت دوست نداشتم باشم؛ آهنگسازی که از وجه هنری و جایگاهش استفاده می کند تا به خاطر آسیب های روحی و عدم تعادل شخصیتی اش آسیب های مهلکی به افرادی بزند که با عشق کنارش قرار گرفته اند.
پریسا محسنی: من به شخصه همیشه سعی کرده ام نقش هایی را زیست کنم که چالش های بیشتری با شخصیت خودم دارد و من را برای مدتی از زیست پریسا دور کند، رها برای من خیلی چالش خاصی نداشت اما نقاط مشترکی از پریسا را در خودش داشت که من خیلی وقت بود آنها را فراموش کرده بودم، شاید این تنها دلیل انتخاب این نقش برای من بود.
*و این نمایش چه حرفی برای گفتن دارد؟
ماندانا جباری: قبل از هر چیز، این نمایشنامه قصد دارد “قصه” تعریف کند. قصهای که شاید بعد از مرگ از زبان قربانیان درحال روایت است؛ اما واقعی و قابل درک به نظر بیاید تا احساس مخاطب را برانگیزد، با اینحال در مراحل بعد، حرف نمایشنامه “سنزا” این است که گاه عشق به مرز جنون می رسد و آدمها چیزهایی که باید را نمی بینند و در حس خود غرق می شوند؛ اما در همین غوطه وری نیز سعی دارند زیبا زندگی کنند. از طرفی دیگر این نمایشنامه در تلاش است در دل مرگ هم از زندگی روایت کند، از تصاویر و خاطرات زیبا، از رنگهایی که در زندگی درمی آمیزند و از ترانه و موسیقی هایی که خود نیز به زندگی رنگ میدهند.
دیانا حبیبی: سنزا نمایشی زن محور و درباره تاثیر عمیق عشق روی مسیر زندگی و از نحوه گام برداشتن انسان به سمت اهداف مادی و معنوی صحبت می کند.

*انتخاب بازیگران بر چه مبنا و المان هایی شکل گرفت؟
فرهنگ روشنی: صادقانه بخواهم جواب بدهم، المان خاصی برای انتخاب بازیگر نداشتم! فقط تصور ذهنی من از آن نقش و کاراکتر بود که بین دوستان بازیگر دنبال کسانی رفتم که حس می کردم به این کاراکتر می خورند.
*فضا چقدر برای رشد جوانها در دنیای تصویر و نمایش مهیا است؟
حمیده هاشمی: مافیایی که در دنیای تصویر وجود دارد مانع پیشروی و رشد استعداد های جدید است و متاسفانه جوانی جوان های با استعداد و پشتکار پشت این در سیاه سپری می شود.
پریسا محسنی: فضای رشد برای جوانان در دنیای تصویر و نمایش تا حدی به علاقه، پشتکار و خلاقیت آنها بستگی دارد، اما عوامل دیگری هم وجود دارد که تاثیر بسزایی در این امر دارند، مثل زیرساختهای موجود، حمایتهای دولتی و خصوصی و دسترسی به امکانات آموزشی و چالشهایی مثل کمبود حمایت مالی، نبود بسترهای حرفهای کافی و رقابت شدید همچنان سد راه بسیاری از استعدادها است، برای رشد واقعی، نیاز به سیاستگذاری
هایی وجود دارد که فضاهای بیشتری برای آموزش و نمایش آثار فراهم شود، اینها حمایتهایی است که ما از آنها محروم مانده ایم.
*مخاطبان شما را به عنوان یک خواننده موفق و خوش صدا می شناسند، چقدر امکان دارد با حضور در این نمایش عرصه بازیگری را هم جدی تر دنبال کنید؟
والایار: اول تشکر می کنم از تعریفتان، شما به من خیلی لطف دارید، اما در مورد امکان ورود به عرصه بازیگری یک مثلی وجود دارد که می گوید هرگز نگو هرگز، عرصه هنر، عرصه گسترده ای است، البته که الویت و انتخاب اول من موزیک است اما اگر روزی پروژه ای به من پیشنهاد بشود که به کاراکتر من بخورد و آن را دوست داشته باشم امکان دارد که بخواهم در زمینه بازیگری هم فعالیت داشته باشم.
*موفق شدن در تئاتر بیشتر تکنیک و خلاقیت های فردی است یا دانش و سواد هنری و آکادمیک؟
حمیده هاشمی: تلفیقی از هر دو، تکنیک و خلاقیت فردی بازی بازیگر را منحصر به فرد می کند و سواد آکادمیک مسیر درست را نشان می دهد.
فرهنگ روشنی: این سوال خیلی کلی است و جواب دادن به آن شاید در این مجال نگنجد، ولی بطور کلی با تلفیقی از همه اینها و یکسری المان های دیگر می توان در تئاتر به موفقیت رسید.
*و آیا زیاد شدن سالن های خصوصی به بهتر شدن وضعیت تئاتر کشور کمک کرده است؟
فرهنگ روشنی: زیاد شدن سالنها طبیعتاً به نفع تئاتر کشور خواهد بود، ولی اینکه چگونه مدیریت و نظارت بشوند از آن هم مهمتر است. اینکه تعداد سالن در تهران زیاد است یک موهبت است که گروهها نگرانی مکان اجرا نداشته باشند ولی اینکه نظارتی هم نباشد دقیقا برعکس عمل می کند و همین می شود که برخی سالنها تبدیل به بنگاههای تجاری می شوند و عملا تنها چیزی که در آنجا رایج نیست مسئله فرهنگ و هنر است.
*تئاتری ها چقدر در تماشای آثار همدیگر یا تبلیغ برای کار همکارانشان هوای همدیگر را دارند؟
حمیده هاشمی: اگر بچه های تئاتری نبودند، باتوجه به فضای بیزینسی که در تئاتر ایران شکل گرفته سالن های اجراهای خوب خالی می ماند.
کیمیا رفیق: واقعیتی که اتفاق می افتد با واقعیتی که دوست داریم اتفاق بیفتد کاملاً متفاوت است، ترجیح من صحبت راجع به گزینه دوم است، به نظر من در این خانواده به شدت کوچک و بدون حامی باید صد در صد از همدیگر حمایت کنیم و فراموش نکنیم هر کدام از ما یکی از پایه های این خانواده هستیم، ضربه زدن به هر کدام از این پایه ها باعث فروریختن این اصل خواهد شد.

*موسیقی چقدر می تواند به جذب مخاطب در تئاتر کمک کند و چقدر به کنسرت نمایش های این روزها امیدوار هستید؟
محمد شفیعی: تلفیق هنر موسیقی و تئاتر می تواند لحظات شگفت انگیزی را برای مخاطبین ایجاد کند و من فکر می کنم اکثر مخاطبین تئاتر، مخاطبین موسیقی هم هستند و با قرار گرفتن در شرایطی که هم تئاتر و هم موسیقی در حال اجرا است لذت بیشتری می برند و این اتفاق برایشان جذاب خواهد بود، این موضوع باعث می شود بیشتر جذب سالن های نمایش بشوند، فکر می کنم کنسرت نمایش بسیار نقش مهمی در جذب مخاطبین تئاتر دارد.
احسان واشویی: با توجه به تاریخچه پیدایش موسیقی همیشه موزیک و صحنه نمایش با هم گره خورده اند و معتقد هستم که شدیدا برای ایجاد حال و هوای متناسب با نمایشنامه می توان از موسیقی کمک گرفت، در ادامه گاهی موسیقی میتواند به بیننده کمک کند تا پایان نمایش را خود طرح ریزی کند، بدون اینکه آن را دیده باشد.
محسن پورحیدری زاده: قطعا وقتی کنسرت و تئاتر با هم به درستی تلفیق بشود به شدت مخاطب بیشتری خواهد داشت، فقط کافی است این تلفیق درست صورت بگیرد، چون موسیقی به انتقال احساس کمک می کند که در نمایش سنزا این امر کاملا مشهود است.
*همخوانی خانمها روی صحنه چطور تجربه ای است؟
ساناز لجمیری: موسیقی نقش بسیار مهمی در جذب مخاطب به تئاتر دارد. موسیقی می تواند احساسات و هیجانات را تقویت کند و عمق بیشتری به داستان و شخصیتها ببخشد، همچنین موسیقی می تواند به ایجاد فضای مناسب و انتقال پیامهای خاص کمک کند. به عنوان مثال، موسیقی های ملودراماتیک می توانند لحظات احساسی را تقویت کنند، در حالی که موسیقی های پرانرژی میت توانند هیجان و تنش را افزایش دهند، در مورد کنسرت نمایشهای این روزها بسیار امیدوار هستم. ترکیب موسیقی زنده با اجراهای تئاتری می تواند تجربه ای منحصر به فرد و جذاب برای مخاطبان ایجاد کند. این نوع نمایشها می توانند مخاطبان جدیدی را جذب کنند که شاید به طور معمول به تئاتر علاقه مند نباشند، اما به خاطر موسیقی به تماشای این نمایشها بیایند. همچنین، این ترکیب می تواند به هنرمندان فرصتهای جدیدی برای خلاقیت و نوآوری بدهد و به رشد و توسعه هنرهای نمایشی کمک کند.
کیمیا رفیق: برای من تجربه ای غیر قابل وصف بود، این تجربه به من نشان داد که اجرای یک قطعه مثل روایت یک داستان می ماند که لحظه به لحظه اش را باید با توجه به حس آن کلمات در شعر درست و به زیباترین حالت ممکن ادا کنید.
*آیا بین اجرا روی صحنه تئاتر و روی استیج کنسرت تفاوتی وجود دارد؟
محمد مقدم: تئاتر بیشتر بر روایت داستان و درگیر کردن ذهن مخاطب متمرکز است، در حالی که کنسرت بر ایجاد هیجان و ارتباط آنی تأکید دارد. هم در نوع اجرا و هم هدف اجرا، محیط و فضا و تعامل هم متفاوت است.
کامیار اسدی: می شود گفت تا یک حد زیادی تفاوت دارند، در واقعا می شود گفت هر کدام جهان مختلف خودشان را دارند، شما وقتی روی صحنه نمایش هستید هر شب با مردم در ارتباط هستید و هر شب با افراد جدیدی قرار اسا روبرو باشید که هر کدام نظرات خودشان را درباره کار شما دارند و این همان تفاوت افکار و نظرات است که یک بخشی از جذابیت تئاتر را همراه خودش دارد، تفاوت دیگری که در این دو موضوع وجود دارد این است که شما روی صحنه کنسرت با همه قشر از مردم در ارتباط هستید ولی در کار تئاتر شاید صرفا فقط با یک قشر خاص از تماشاگران روبرو بشوید.
*و اجرا روی صحنه و روی استیج برای شما چه تفاوت هایی دارد؟
والایار: برای من تفاوتی ندارهد، من کلاً از اجرا لذت می برم و سعی می کنم این حس را با اجرای صحیح و درست به مخاطب انتقال بدهم.
شایان باغی: به نظر من در اجرای استیج کنسرت شما می خواهید مستقیم یک آهنگ و نوایی را به مخاطب برسانید که خب این خودش خیلی جذاب است ولی در صحنه تئاتر شما بخشی از یک داستان و قصه می شوید که نه تنها آن آهنگ وجود دارد بلکه یک اتفاق هم همراه آن دنبال می شود، همینطور که در خیلی بخشها ما اصلا موسیقی خاصی نمی زنیم و صرفا داریم با ادوات موسیقی صداسازی می کنیم.
*تئاتر چه خصوصیاتی دارد که بازیگران آن اینچنین شیفته آن هستند؟
کیمیا رفیق: هدف از بازی روی صحنه تئاتر برای هر بازیگری متفاوت است اما برای من جدا شدن از خود کیمیا و تبدیل شدن به یک کاراکتر دیگر و زیست لحظه به لحظه آن کاراکتر در موقعیت های متفاوت است که باعث می شود حس کنم زندگی ام را نه یک بار بلکه بارها و بارها در وجود کاراکترهای دیگر تجربه کرده ام.
پریسا محسنی: حقیقتا نمی توانم این سوال را تعمیم بدهم به جامعه آماری که مشخصا به آن اشاره کرده اید، اما اگر نظر خیلی شخصی من را بخواهید فکر می کنم باید همان جمله کلیشه اما درست را بگویم، تئاتر خیلی به حقیقت زندگی نزدیک تر است، زندگی پر از آن و لحظه هایی که شما را غافلگیر می کند، تعلیق دارد، جریان دارد، درست مثل لحظه هایی که روی صحنه هستید، شما در برابر نگاه هایی قرار می گیرید که همه آنها به این ویژگی ها روح می دهند، به نظر من این می تواند دلیل محکمی برای این علاقه باشد.
*استقبال تا امروز چطور بوده است؟
فرهنگ روشنی: خدا را شکر استقبال مخاطبان فراتر از حد انتظار ما بوده و از این بابت بسیار خوشحال هستیم.
مجری طرح: موسسه فرهنگی و هنری آوای ماندگار ماد
عکاس صحنه: میلاد میرزاعلی
صدا بردارن: رضا کلهر، محمد کبیری
نور پردازان: شبنم حقیقان، میلاد کشاورز، علی لواسانی
مدیر روابط عمومی: عباسعلی اسکتی
مشاور رسانه و تبلیغات: مهدی احمدی (روزنامه هنرمند)
تبلیغات مجازی: پارسا اسماعیلی
«عباسعلی اسکتی»
عکس: مبینا عبداله پور
