جیرانی و مشرقیهایش
- شناسه خبر: 8437
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۲۸

به گزارشهنرمندنیوز؛ دهم اسفند فریدون جیرانی وارد شصت و هشتمین سال زندگیاش شد، اساسا جیرانی از آن دسته هنرمندانی ست که میشود با خیال راحت به او لقب آرتیست داد، فیلمسازی که در این سن و سال با فرم گرایی فیلم میسازد و به هیچ وجه از تجربه گرایی واهمه ندارد، اساسا نگرش جیرانی به سینما ریشهایست ژورنالیستی که کار هنری اش را با خبرنگاری و نقدسینما آغاز کرده و بعد از آن فیلمنامه نوشته و بازنویسی کرده است اما نام فریدون جیرانی با تاریخ سینما منطبق شده او یک تاریخ نگار متحرک سینماست که در این سن و سال هم هنوز همه چیز را با تاریخ و زمانش میداند این دانایی مختص جیرانی ست و همه سینماییها به این مسئلهیِ مهم واقفاند این ریشه ی دانایی از همان دورهی روزنامه نگاری با جیرانی مانده است شما را ارجاع میدهم به گفتگوهایی که جیرانی با هنرمندان انجام میدهد هوشمندی جیرانی به عنوان یک مصاحبه کننده در این است که تاریخ را میداند و همیشه از مهمانهای برنامهاش سوالهای ریشه یی میپرسد مثلا اینکه اولین بار چه تاریخی و در چه سینمایی اولین فیلم زندگیت را دیدی؟ در چنین وقتی مهمان به هیچ وجه نمی تواند به جیرانی آدرس اشتباه بدهد زیرا که وی تسلط کافی و مطمئنی به تاریخ سینمای ایران دارد گاهی نگارنده فکر میکند که جیرانی در وقت خواب هم خواب سینما را میبیند اما اگر بخوابد! جیرانی هنرمند چند وجهی است اگر نگاهی به کارنامهی هنری او بی اندازید قطعا درک خواهید کرد که او تاثیر مهمی در بخشی از سینمای دههی شصت داشته فیلمنامه نویس فیلمهای مهمی مثل نرگس، گلهای داوودی، سناتور و حتی بازنویسی تعدادی از فیلمها را انجام داده که میشود گفت آن فیلمها هم بخش مهمی از تاریخ سینمای ایران محسوب میشوند و شاید بشود گفت جیرانی کسی بود که جریان بازنویسی فیلمنامه را در سینمای ایران به راه انداخت اما در سال شصت و شش بعد از پشت سر گذاشتن سابقهی فیلمنامه نویسی در سینما، تصمیم میگیرد اولین فیلم بلندش را بسازد اما فیلم صعود برای جیرانی نتوانست راضی کننده باشد و انگار او پذیرفت اگر چه فیلمنامه نویس خوبی است اما شاید فیلمساز خوبی نباشد و دوباره به فیلمنامه نویسی روی آورد برای رسول صدرعاملی، اصغرهاشمی، شاپورقریب و احمد امینی فیلمنامه نوشت و در اواسط دههی هفتاد در دوران اصلاحات دومین فیلمش را ساخت بعد از ده یا یازده سال فیلم قرمز با نویسندگی و کارگردانی جیرانی در سینماها اکران شد که سیصد و هفتاد و پنج میلیون فروخت قرمز در هفدهمین جشنواره فیلم فجر کاندید ۸ سیمرغ شده بود که در نهایت محمد رضا فروتن و هدیه تهرانی برای بازی در قرمز سیمرغ گرفتند، بعد از فیلم قرمز جیرانی فهمید که میتواند فیلمساز فیلمهای پرمخاطبی باشد سینمای ملودرام که مهم ترین اساس آن موقعیت و شخصیت پردازی ست و جیرانی متخصص آن بود، سال بعد آب و آتش را ساخت که این فیلم هم به دلیل قصه اش با استقبال خیلی خوبی مواجه شد دیگر جیرانی به فیلمساز حرفه یی تبدیل شد و چرخهی فیلمسازی اش به راه افتاد، در موازات فیلمسازی دست از پژوهش و تاریخ نگاری نکشید، در کارنامهی فیلمسازی جیرانی فیلمی دیده میشود که در اوایل دههی هشتاد بیشتر به تابوشکنی اجتماعی شبیه بود دوران اصلاحات ادامه داشت و فیلم شام آخر در سال هشتاد ساخته شد فیلمی داستان گو که تا به حال در سینما کسی به آن نپرداخته بود، شام آخر به دلیل قصه ی نامتعارفی که داشت توانست مخاطبهای بیشماری را جذب خودش کند شام آخر فیلم زنانه یی بود که قصه اش برای مخاطب آن روزها نامتعارف بود برای همین کسی انتظار همچین موضوعی را در سینمای ایران نداشت جیرانی به دلیل علاقه اش به دنیای مطبوعات و فضای ژورنالیستی سه گانهیی در باره ی دنیای بازیگری ساخت اگر چه این سه گانه تمام و کمال دیده نشدند اما ساخت این سه گانه برای جیرانی ادای دین محسوب میشد قطعا او به عنوان کارگردان میدانسته که امکان دارد مخاطب این سه گانه را نپذیرد. اما جیرانی به عنوان کسی که ملودرام را به خوبی میشناخت دوست داشت وارد فضای فانتزی هم بشود که فیلم صورتی را کارگردانی کرد اگر چه این فیلم با تمام فیلمهای جیرانی متفاوت است اما باز هم میشود فیلم صورتی را به دلیل ساختار منسجم و شخصیت پردازیهایش پذیرفت بعد از صورتی فیلمساز ما تصمیم میگیرد دوباره وارد فضایی مثل فیلم قرمز بشود برای همین پارک وی را میسازد که یک اثر روانشناسانه است اما نمیتواند به قرمز برسد جیرانی ساخت سریال را هم با مرگ تدریجی یک رویا تجربه میکند سریالی پر مخاطب که سال هشتاد و هفت از شبکه دوم پخش شد این سریال توانست مخاطب زیادی به خودش اختصاص دهد کارگردان ملودرامی مثل جیرانی در دولت نهم فیلمی میسازد به نام من مادر هستم که چند روز بعد از اکران دستور توقیف آن صادر میشود حتی برای توقیف شدن این فیلم بعد از نماز جمعه راهپیمایی صورت گرفت اما من مادر هستم با چند اصلاحی دوباره اکران شد اساسا جیرانی فیلمساز جریان سازیست چرا که جامعه را با هوشمندی تمام میشناسد و خوراک مخاطب را تشخیص میدهد به همین دلیل جریان ساز است جیرانی با نکته نگری به اطرافش نگاه میکند ، مشرقیهای فیلمهای او گاهی زن و گاهی مرد هستند اما این مشرقیها همگی در وضعیت بحرانی به سر میبرند جیرانی تا به حال نگفته چرا از نام خانوادگی مشرقی برای بعضی از کاراکترهایش استفاده میکند آیا واقعا مشرقی نام خانوادگی ناظم جیرانی در دروان مدرسه اش بوده است؟
سینمای جیرانی شناسنامه دارد این شناسنامه با المانهای بصری گره خورده است، فیلمهای جیرانی را به یاد بیاورید تاریکی(قطع برق)، پله ، باران از المانهای مهم فیلمهای جیرانی محسوب میشوند شما نمی توانید این نکات را رد کنید زیرا جیرانی از این المانهای بصری در فیلمسازی اش استفاده کرده کسی جز جیرانی در سینمای ایران نداریم که به این اندازه به ژانر وفادار باشد او ملودرام و نوآر را به خوبی میشناسد او در دهه ی شصت زندگی اش تصمیم میگیرد فیلمی بسازد که اساسا یک فرم گرایی محسوب میشود خفه گی خاص ترین تجربه ی جیرانی ست که باز هم موفقیت آمیز است آشفتگی فیلم جدید جیرانی که در جشنواره فجر نمایش داده شد بی تردید یکی از مهم ترین فیلمهای جیرانی محسوب میشود، فیلمی قواعد ساختاری اش فراتر از سینمای ایران است بهره گیری از ژانر مهم ترین عنصر دو فیلم آخر جیرانی است، البته که سریال نهنگ آبی این روزها در شبکه خانگی عرضه میشود اما باید برای نظر دادن تا پایان سریال صبر کرد.
نویسنده: افشین علیار