سرگئی لوژنیتسا”، سینماگر اوکرائینی، تحریم فیلم ها و سینماگران روسی را محکوم کرد
- شناسه خبر: 42818
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۱۰

هنرمندنیوز: او که یکی از سرشناس ترین کارگردان های اوکرائینی است و پیش تر فیلمی پیرامون رخدادهای سیاسی کشورش به نام “میدان” و سپس “دونباس” را ساخته بود، با ابراز نا امیدی از اوضاع گفت : “ جنگولادیمیر پوتین بیشتر از این که جنگی علیه اوکرائین باشد، جنگ علیه اروپاست … او بر روی این جنگ سرمایه گذاری کرده چون همانند کره شمالی ایزوله شده است. بنابراین جنگ را رها نخواهد کرد.. و چنانچه توانست اوکرائین را با خاک یکسان کند، پس از آن چنین سرنوشتی رابرای کشورهای دیگر، از جمله بالتیک، رقم خواهد زد “
این کارگردان ۵۷ ساله می افزاید : “ نمی توان بر مردم پیروز شد. چون در دراز مدت، امپراتوری روسیه واژگون خواهد گردید و چنانچه روسیهتک تک شهرهای اوکرائین را ویران کند، باز هم مردم و ارتش این کشورمبارزه خواهند کرد.. “
“سرگئی لوژنیتسا” می افزاید امید وار است که روزی سران روسیهمحاکمه شوند و در آن زمان او فیلمی به نام “ محاکمه کیف” خواهدساخت.
او سپس به شماری از کارگردان های سرشناس روسی اشاره کرد که یورش ارتش کشورشان را محکوم می کنند و گفت هنگامی که صداهایتحریم فیلم های روسی را می شنود به این کارگردانان می اندیشد که آنهانیز قربانی این یورش هستند. بنابراین نباید دستخوش دیوانگی شد و نبایدانسان ها را بر پایه پاسپورتشان سنجید. چون هیچ کس برای مکان زادگاهش تصمیم نگرفته است.. تنها معیار قضاوت می بایست کردار و رفتار افراد باشد.
“سرگئی لوژنیتسا“ درسال ۱۹۶۴ در روسیه سفید به دنیا آمد، او در سال۱۹۸۷ مدرسه پلی کینک “کیف“، پایتخت اوکرائین، را به پایان رساند و درسال ۱۹۹۷ از مدرسه مهم سینمای مسکو فارغ التحصیل شد
نخستین فیلم داستانی بلند او “شادی من“ در سال ۲۰۱۰ در فستیوال کنبه نمایش درآمد و فیلم دومش “در مه“ جایزه “فیپرشی“ (فدراسیونبینالمللی منتقدان فیلم) را در همین فستیوال به دست آورد. فیلم دیگرش “یک زن دوست داشتنی“، در سال ۲۰۱۷ در بخش مسابقه ای فستیوالکن به نمایش در آمد.
گفتنی است که این کارگردان از سال ۱۹۹۸ در بخش “هفته منتقدین“مطرح شد و سپس از سال ۲۰۰۳ در بخش “مسابقهای“، سپس در سال۲۰۰۵ در بخش “نوعی نگاه“ و در سال ۲۰۰۶ در بخش “خارج از مسابقه“این فستیوال شرکت داشت اما جایزهای نصیبش نشد.
فیلم “یک زن دوست داشتنی” گرچه در دوران شوروی پیشین می گذرد،اما حضور یک تلفن همراه در آن می رساند که اوضاع در پی فروپاشیشوروی پیشین بیشتر درهم فرو ریخته است و ماجرا همچنان ادامه دارد. فیلمی که تنگی نفس در بیننده به وجود می آورد. اما پایان عجیب آن کمیضرب آهنگ تاریک فیلم را میشکند و نمی گذارد تماشاگر به اوج دلزدگیبرسد.
این معضل، یعنی ترک وابستگی به معیارهای اخلاقی و یا فروپاشی اینمعیارها، بستر این فیلم و پیش تر، بستر فیلم “در مه“ و “شادی من“ راتشکیل میداد. جنگ در فیلم “درمیان مه“ بهانهای بود برای نشان دادنتحول و برونی کردن احساسات حیوانی در شرایط سخت. در فیلم “شادیمن“، این جنگ، جنگی بود که خانوادههای فقیر در زندگی همه روزهشاندرگیرش هستند . در فیلم “یک زن دوست داشتنی“ جنگ برای انسانیزندگی کردن و حقخواهی است. اما جامعه ای که ناچار است برای ادامهزندگی پا بر روی شماری ارزش بگذارد، گردن همه کسانی را که سر خودرا بالا می گیرند از تن جدا میسازد.
در گفتگوئی که در سال ۲۰۱۲ با “سرگئی لوژنیتسا“ داشتم، او میگفت:«من بر این باورم که برای برخی از شرایط، برون رفتی وجود ندارد. اینشرایط شبیه به سوراخ تاریک کهکشان هستند که در آن انرژی موج میزنداما ما چیزی را نمیبینیم و این جامعه است که این شرایط را به وجودمیآورد. “رنه ژیرار“ جامعهشناس فرانسوی درکتاب “زندگی پرخشونت“ ودر کتاب دیگرش “بلاگردان“، به تشریح این پدیده میپردازد که چگونهاین شرایط به وجود میآیند و چگونه جامعه، بلاگردانهای خود را میسازد؛از این رو برای این پرسش پاسخی وجود ندارد و میتوان آن را سرنوشتنامید.
«شهلا رستمی»