فیلمسازی خلق واقعی یک اثر ماندگار است
- شناسه خبر: 90236
- تاریخ و زمان ارسال: 16 اردیبهشت 1404 ساعت 4:01

*از طراحی لباس شروع کنیم، چرا این حرفه را انتخاب کرده اید؟
من همیشه دلباخته داستان گویی بودهام، از طرفی لباسها در شکل گیری شخصیتها و روایت داستان نقش بسیار مهمی ایفا می گنند. لباسها به ما در مورد یک شخصیت، پیشینه، وضعیت اجتماعی، روانی و حتی احساسات شخصیت اطلاعات می دهند. از این که می توانم با استفاده از لباسها به شخصیتها جان ببخشم و به روایت داستانها کمک کنم لذت میبرم. لباسها می توانند به یک نماد فرهنگی تبدیل بشوند. از طرفی برای هر پروژه، تحقیقات گستردهای ضروری است تا لباسها با دوره زمانی، فرهنگ و فضای فیلم هماهنگ باشند؛ این خودش من را به چالش وادار میکند؛ زیرا باید هر بار تلاش کنم و در طراحی لباس ها خلاقیت و نوآوری داشته باشم.
*زیبایی شناسی در این مقوله چقدر اهمیت دارد؟
تلاش و توجه همیشه من در طراحی لباسها این بوده که زیبایی شناسی را در خدمت داستان و شخصیتها به کار بگیرم. زیبایی شناسی در حرفه طراحی لباس، یک ابزار است برای؛ ایجاد باورپذیری، انتقال اطلاعات، تقویت روایت داستان و همچنین برای ایجاد جذابیت بصری. نه به این معنی که هدف اصلی طراح، صرفاً ایجاد لباسهای زیبا و چشم نواز باشد.
*در طراحی پوشش یک کاراکتر بیشتر به چه ویژگی هایی دقت می کنید؟
در طراحی پوشش یک شخصیت، به جنبه های مختلفی توجه می کنم تا اطمینان حاصل کنم که لباسها به طور کامل در خدمت شخصیت، داستان و دنیای فیلم هستند. مهمترین ویژگی هایی که به آنها دقت می کنم مواردی از این قبیل است؛ لباسها باید نشان دهنده شخصیت درونی کاراکتر باشند، اطلاعاتی در مورد گذشته و پیشینه کاراکتر ارائه دهند، باید با شغل و موقعیت اجتماعی کاراکتر همخوانی داشته باشند. همچنین دوره زمانی و مکان ، ژانر، تم و ویژگی های ظاهری شخصیت از قبیل رنگ پوست و مو، فرم بدن و سن، جزئیاتی از قبیل جنس پارچه، رنگ و الگو و همچنین راحتی بازیگر را مورد توجه قرار می دهم.
*در دنیای تصویر و نمایش ما چقدر به مقوله لباس و طراحی آن اهمیت می دهند؟
متاسفانه در خیلی از کارها بر اساس بودجه ای که دارند میزان اهمیت و بها دادن به طراحی لباس معنا پیدا می کند. اگر پروژه ای بودجه متناسب با نیازهای فیلمنامه داشته باشد طراح با فراغ بال می تواند طرحی که درخور کاراکتر است را طراحی و اجرا کند ولی اگر بودجه فیلم اندک باشد طراح ناچار است که از لباسهای آرشیوی یا شخصی بازیگر که متناسب یا نزدیک به شخصیت فیلمنامه است استفاده کند. که اسم این طراحی نیست و تنها به معنی ست کردن لباسها است.
*دستی هم در دنیای کارگردانی و فیلمسازی دارید، فیلم ساختن برای شما چطور تجربه ای است و در این رابطه کار جدیدی پیش رو دارید؟
علاقه من به فیلمسازی برای خودم به معنای خلق واقعی یک اثر ماندگار است. هنرمند به دنبال خلق کردن همیشه بوده و است ولی در مقوله طراحی صحنه و دکور و طراحی لباس خلق اثر اتفاق می افتد اما باز هم در خدمت فیلم و فیلمنامه است و ساخت فیلم من را اغنا می کند. اولین فیلمم را در سال ۱۴۰۱ ساختم و امسال هم توانستم فیلم دومم را بسازم که در مرحله تدوین است. در سالهایی که به عنوان دستیار لباس پشت مانیتور می نشستم و لباس چک می کردم تلاشم بر این بود تا در کنار مطالعه کتابهای تئوری چیزهایی از کارگردان ها نیز یاد بگیرم.
*فضا برای رشد جوانها در دنیای هنر چقدر فراهم است؟
به نظر من فضا برای رشد جوانها در دنیای هنر در کشور ما بیشتر از توانایی به روابط برمیگردد. که البته من به شخصِ معتقدم ممکن است بدون داشتن روابط برای رسیدن به جایگاهی که می خواهیم کندتر پیش برویم اما سرانجام زمانش فرا می رسد، هرچند دیرتر از اشخاصی که کمتر از بقیه مستعد و لایق رسیدن به آن جایگاه هنری بوده اند. این مطلب در عین داشتن امید برای تلاش در مسیر هنر کمی تلخ است.
*و ورزش را هم به طور حرفه ای دنبال می کنید، راجع به آن هم صحبت کنید.
من از سن بیست و دو سالگی عاشق موتور بودم و شروع کردم به یادگیری، یادم می آید اولین کلاس موتورسواری که رفتم طلاهایم را فروختم و هزینه کلاسم را دادم. با موتور کراس شروع کردم و بعد سراغ موتور ریس رفتم ولی هیچوقت نتوانستم مسابقه بدهم چون موتور نداشتم و سالها در سینما دستیاری می کردم تا پولی برای خریدن موتور پسانداز کنم. به یاد دارم هر چقدر من هر سال پول جمع میکردم تا موتور بگیرم قیمت آن موتور بالاتر می رفت. مدتها در پیست موتور اجاره می کردم. تا سالها گذشت و من مدام سرکار بودم و با یک مرخصی توانستم دوره مربیگری شرکت کنم و مدرک مربی گری ام را بگیرم. پارسال بعد از حدود نه سال موتورسواری توانستم یک موتور ادونچر بخرم. حالا با موتور سفر می کنم و آموزش می دهم. ما به عنوان اولین دخترهای موتورسوار خیلی سختی ها تحمل کردیم تا الان خانم ها بتوانند در پیست آزادی راحت موتورسواری کنند و مسابقه بدهند. بر اساس اتفاقاتی که آن سالها افتاد یک فیلمنامه نوشته ام که داستان زندگی خودم است و درصدد پیدا کردن سرمایهگذار برای ساخت آن هستم.
«عباسعلی اسکتی»