فیلمساز مستقل جای کسی را در سینما تنگ نمیکند
- شناسه خبر: 3326
- تاریخ و زمان ارسال: 15 آبان 1397 ساعت 14:12

اسماعیل میهن دوست نویسنده، منتقد و کارگردان سینما متولد سال ۱۳۳۴ لیسانس بازرگانی بین الملل و کارشناس کارگردانی سینماست وی در بیشتر شاخههای هنرهای نمایشی فعالیت داشته ساخت پنج سریال ، دو فیلم بلند سینمایی و چهار فیلم کوتاه و چند مستند در کارنامه ی هنری اش دارد، همچنین میهن دوست تالیف کتابهای “رو در رو با اصغرفرهادی“، “جهان نو سینمای نو“، “حقیقت درقاب مستند“ را بر عهده داشته است او عضو قدیمی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران است و در نشریات مهم درباره فیلمها و سینما قلم زده ، او در دانشکده سوره اصفهان، دانشگاه هنر یزد، دانشگاه علمی کاربردی تهران و آموزشگاه جام جم سابقه ی تدریس سینما دارد، این روزها فیلم سینمایی ترومای سرخ به تهیه کنندگی و کارگردانی اسماعیل میهن دوست در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمده است به همین بهانه با این فیلمساز و منتقد به گفتگو نشستیم.
آقای میهن دوست ترومای سرخ در شرایطی که سینمای ما دچار بحران محتوایی و ژانری شده چه جایگاهی در سینمای ایران دارد؟
جایگاه ترومای سرخ در سینمای ما را دیگران باید تعیین کنند. برای من ترومای سرخ یک تجربه ای سخت و پر مشقت اما لذت بخشی بود که تا انجامش نمی دادم از دغدغه آن خلاصی نداشتم.
دغدغه به لحاظِ محتوا یا فرم؟
هر دو، از این منظر که میخواستم فیلمی بسازم فارغ از شعار که روح زمانه و تغییر سبک زندگی در بستر یک درام شهری در آن بازتاب داشته باشه. به لحاظ روایت هم برخلاف فیلم قبلی ام قصد داشتم با لحن رئالیستی و حضور نامحسوس دوربین داستانی براساس نقطه دید اول شخص تعریف کنم.
ترومای سرخ تا حدودی به فیلم تجربی شباهت پیدا کرده، این شباهت از سوی شما پیش بینی شده بود؟ یا این برچسب را منتقدین به این فیلم زدند؟
برای من هم از همان مرحله نگارش روشن بود قرار نیست ترومای سرخ فیلمی از جنس سینمای بدنه باشد. وقتی شما برخی عادات کلیشه شده مخاطب را به چالش میکشی، وقتی میخواهی فیلمی شهری بسازی فاقد نماهای لانگ شات معمول، وقتی قرار است برخلاف فیلمهای دیگر به جغرافیای واقعی شهر تهران وفادار بمانی وقتی میخواهی بخشی از درام فیلم را از طریق مبادله پیام در اپلیکیشنهای پیامرسانی روایت کنی، وقتی قصد داری شیوه ابتکاری در به خدمت گرفتن بازیگران مشهور بکار بگیری و…خب داری از کلیشههای سینمای معمول بدنه فاصله میگیری.
آیا این فاصله گرفتن از سینمای مرسوم باعث شده که ترومای سرخ فیلمی خاص برای مخاطب خاص باشد؟
ما دو موجود به نام مخاطب خاص و عام نداریم. مخاطب متعلق به طیفهای متنوعی است. انواع طیفها باید خوراک هنری مختص خودشان را داشته باشند. اگر هنر-صنعت سینما را از منظر صنعتی نگاه کنیم مشابه سایر مصنوعات باید انواع فیلم برای انواع سلایق و ذائقهها تولید شود اگر از وجه هنری نگاه کنید سینما هم مثل کتاب که برای انواع مقولات و موضوعات متناسب با طیف کتابخوانها نوشته و منتشر میشود فیلم هم باید ساخته و عرضه شود. چرا ما در مقوله کتاب مثلا بجای عنوان کتاب شعر، فلسفه، روانشناسی و رمان نمی گوییم کتب خاص و عام ولی در سینما آنرا بکار میبریم؟در صورتی که هم یک رمان میتواند به قول شما مخاطب عام و خاص داشته باشد و هم یک کتاب روانشناسی! بستگی به رویکرد مولف دارد. به هر حال به نظر من برخورداری از طیف مخاطب از نظر عددی بیشتر و یا کمتر، واجد ارزش و یا ضد ارزش نیست. یک فیلم به قول شما عام هم میتواند فیلم خوب یا بدی بشود و یک فیلم خاص هم همچنین!
بنده هم با شما موافقم سینما به هیچ وجه نمی تواند مخاطب عام و خاص را از هم جدا کند اما بحث فرمیک که مطرح میشود اساسا فکر میکنیم که این فیلم حتما برای قشر متفکر ساخته شده، به طور مثال در ترومای سرخ هم این مسئله مطرح است آن هم به دلیل نامتعارف بودن بخش اول فیلم، ماشینی که در خیابانهای تهران در حرکت است اما کلیت فضای آن ساکن است، این یکنواختی سکانسِ و طولانی بودن آن، آیا مخاطب را اذیت نمی کند؟ زمان نگارش فیلمنامه به چه اندازه به این مسئله فکر کردید؟
نا متعارف بودن فقط به بخش اول فیلم مربوط نمی شود. به هر حال بخش اول ممکن است برخی را کمی اذیت بکند، برخی را اصلا نکند و برخی را زیاد. آستانه تحمل افراد یکسان نیست. پیش بینی من هنگام نوشتن فیلمنامه این بود جایی که احیانا متوسط مخاطبین ممکن است کلافه شوند ماشین پنچر شود و شخصیت از آن پیاده شود. تمرکز ببیننده را در خلوتی داخل ماشین برای آشنا شدن با نزدیکان شخصیت اصلی که با او تماس میگیرند و قصد نداشتم به تاسی از نقطه دید روایت و لحن فیلم تصویر آنها را نشان بدهم لازم داشتم. به احتمال زیاد اگر هنگام مکالمات شخصیت اصلی، من به تناوب به محل کار شوهر و یا مثلا منزل دوست شخصیت اصلی یا دانشکده نامزد پسرش کات میکردم شما چنین سوالی نمی کردید.
آقای میهن دوست مخاطب وقتی فیلم شما را میبیند توقع دارد رضاکیانیان، باران کوثری، ویشکا آسایش در فیلم حضور فیزیکی داشته باشند، استفاده از این صداها اگر چه هوشمندانه بوده اما مخاطب به دلیل نامهای این بازیگران دوست دارد که ترومای سرخ را ببیند.
همانطور که در بالا گفتم با توجه به نقطه دید روایت اول شخص فیلم و لحن رئالیستی آن، من مجاز به نمایش تصویر تماس گیرندگان با تلفن نگار(شخصیت اصلی با بازی خانم پریوش نظریه) نبودم و اگر این کار را میکردم غلط بود. مگر اینکه پیغام تصویری از طریق گوشی میفرستادند و یا چت تصویری میکردند که در مورد شخصیت فروز(با بازی خانم کرامتی) این اتفاق در فیلم افتاده است. در مورد شخصیتهای دیگ، قصه و درام اقتضا نمی کرد که آنها نیز پیام تصویری به نگار بفرستند. البته در مورد شخصیت ثنا( با بازی باران کوثری) موقع نوشتن فیلمنامه وسوسه شدم که او موقع دستگیری و از داخل ون پلیس پیام کوتاه تصویری به نگار بفرستد ولی از آنجا که آن شخصیت با گریم مردانه به ورزشگاه رفته و دستگیر شده است، از آنجا که بیم آن میرفت نمایش او با گریم مردانه جنبه کمیک پیدا کند و با حس موجود در صحنه خوانایی نداشته باشد از انجام این کار صرف نظر کردم.
ترومای سرخ به لحاظ مضمون و ساختار فیلم خاصی است در شرایطی که این روزها سینمای ایران مملو از کمدیهای سخیف یا ملودرامهای آپارتمانی شده ساختن ترومای سرخ یک ریسک محسوب میشود چرا این فیلم در گروه آزاد اکران نشد؟ آیا اکران در گروه هنروتجربه باعث آسیب رساندن به این فیلم نشده؟ چرا که دیدن این گونه از فیلمها میتواند در نگرش مخاطب عادی سینما هم تاثیر گذار باشد.
من از همان مرحله نگارش و ساخت به اکران در گروه آزاد فکر میکردم و پس از اتمام فیلم با یک پخش کننده ای که قراربود فیلم را در گروه آزاد اکران کند پروانه نمایش گرفتیم. متاسفانه پخش کننده حریف مافیای اکران نشد و یا نخواست که بشود و نتوانست فیلم را در گروه آزاد اکران کند. به ناچار پس از دو سال معطلی فیلم را از پخش کننده قبلی گرفته به گروه هنر و تجربه دادم. بلی با شما موافقم گروه هنر و تجربه علیرغم حسن نیت مسولین و تلاش کارکنانشان بدلیل تعداد محدود سالن و صندلیهای در اختیار از یکسو و تعداد زیاد فیلمهای در حال اکران این گروه و از طرفی سر در گمی مخاطب توسط برنامه چرخشی اکران فیلمها و همچنین عدم پوشش سالنهای سینماهای هنر و تجربه در مناطق مختلف شهر، باعث آسیب اکران به فیلمهایی از این دست میشود.
فیلمهایی مثل ترومای سرخ به چه علت باید در گروه هنروتجربه اکران شوند ؟ فیلم شما از ۴ مهر در این گروه اکران شده آیا هنروتجربه حمایتهای خاصی از فیلم شما انجام داده؟
این سوال را باید از شورای صنفی اکران و سایر متولیان اکران اعم از دولتی و خصوصی بکنید! خیر این فیلم از حمایت خاصی و ویژه ای برخوردار نیست. موضوع اساسا بحث حمایت خاص هنر و تجربه از فلان فیلم نیست. هنرو تجربه در شکل فعلی وظیفه پخش کننده حرفه ای را نمی تواند ایفا کند و ارگانهای دیگر هم اساسا گروه هنر و تجربه را جدی نگرفته و به حساب نمی آورند. به عنوان مثال فیلمساز باید خودش دنبال گرفتن مجوز پخش تیزر از تلویزیون و یا بیلبرد از شهرداری باشد. اموری که سنخیتی با کار او ندارد. بیش از یک ماه از اکران فیلم ترومای سرخ گذشته زیبا سازی شهرداری تهران برای دادن بیلبرد ما را مثل توپ فوتبال پاسکاری میکند.
شما به عنوان یک فیلمساز و به عنوان کسی که قبلا یک فیلم کوتاه در این گروه اکران کردید به چه اندازه ترومای سرخ را در حد و اندازه ی این گروه میدانید؟
بحث فقط ترومای سرخ نیست. من فکر میکنم گروه هنر و تجربه یا باید نباید فیلم سینمایی اکران کند و فقط مستند و کوتاه اکران کند. یا فقط فیلم سینمای تجربی اکران کند و مستند و کوتاه را دست متولیان مربوط به آنها بسپارد یا اگر اصراردارد هر سه قالب را اکران کند فقط فیلم هنرتجربی(اعم از کوتاه، بلند و مستند) اکران کند. در صورتی که الان انواع فیلمهایی اکران میکند که ماهیتا هنر و تجربه ای نیستند و این باعث مخدوش شدن هویت این گروه و به تبع آن سردرگمی مخاطب در مواجهه با فیلمهای آن شده است.
در تهران و شهرستانها بازخورد تماشاگران با این فیلم چگونه بوده ؟
در تهران با تماشاگران در سئانسهای عادی برخورد نداشتم. ولی در شهرستانها چرا؟ در شهرستانها و بویژه در جلسات بحث و بررسی برخلاف انتظار بازخوردها خیلی خوب بود.
فیلم شهری ساختن در کلان شهری مثل تهران بیش از حد سخت است کمی درباره ی سختیهای ساختاری سینمای شهری توضیح بدهید.
سوای مشقات معمول فیلم شهری آنهم فیلمی که در سفر شهری شخصیت اصلی اش قصد دارد بدون استفاده از وسایلی چون فیلمرو و تکنیک پرده آبی، به جغرافیای واقعی در مسیرها و خیابانهای تهران پایبند بماند و همچنین سختی و محدودیت فیلمبرداری داخل ماشین، تاکسی یا واگن در حال حرکت و… اما سختترین بخش سفر شهری این فیلم، کار در مترو تهران بدون مساعدت لازم متولیان آن بود آنهم برای فیلمی که تقریبا یک چهارم فیلم در مترو میگذشت.
آیا در سکانس مترو به دلیل حساسیتهای مدیریتی ، تغییری در فیلمنامه ایجاد شد؟
متاسفانه علیرغم ارائه فیلمنامه از دو ماه قبل، دو روز مانده به شروع فیلمبرداری سکانسهای مترو و در شرایطی که بخش عمده سکانسهای قبل و بعد مترو را فیلمبرداری کرده بودیم مسئولین مترو موارد ممیزی بی منطقی را اعلام کردندکه مجبور به بازنویسی حین فیلمبرداری شدم وگرنه اجازه فیلمبرداری نمی دادند. البته من هر طور که شده مستقیم و غیرمستقیم و با ترفندهایی بطور نسبی آنچه مدنظرم بود را انجام دادم. ولی خب خیلی اذیتمان کردند.
و حرف آخر
نگران نباشیم فیلمساز مستقل جای کسی را در سینما تنگ نمی کند. هر چند این خواسته من یک اتوپیاست ولی گفتنش ضرری ندارد: اجازه بدهیم همه شرایط کار و ارتباط با مخاطبین را داشته باشند. خودمان را متولی و قیم مردم و مخاطب نیانگاریم، از جانب آنها با توسل به شعارهای پوپولیستی تصمیم نگیریم، سرنوشت فیلم و سینما را که سوای جنبه صنعتی مقوله ای فرهنگی است فقط دست سینمادار و سلطه کور سرمایه و کسب سود آنی نسپاریم. اکثریت عددی مخاطب در بلند مدت از اقلیت فرهنگی تاثیر میگیرد و روی آن تاثیر میگذارد. مانع این تعامل دو سویه نشویم!
افشین علیار