مائده سلیمی: نقاشی در ایران هنری بوده که پاسداشت شده است
- شناسه خبر: 68585
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۰:۱۴

چه شد از اینهمه فعالیت هنری بازیگری را انتخاب کردید؟
خب در واقع روح من با هنر سرشته شده است، بازیگری از جمله هنرهایی است که نه تنها روح و روان بلکه جسم و جان آدم را به وادی بینظیر و مانندی می برد، وقتی فردی به عنوان بازیگر قبول به ایفای نقش کارکتری می کند انگار که از قالب جسم و روح خودش به قالب جسم و روح کارکتر وارد می شود و زیست جدیدی را فارغ از هرگونه منیتی به عنوان شخص بازیگر می پذیرد، بازیگر صرفا به عنوان انسانی جدید با ویژگی های رفتاری منحصر به کارکتر و تمام هر آنچه که آن پرسنال را به عنوان شخصیتی جدید از فرد بازیگر متمایز می کند را پذیرا می شود و زیستی جدید تجربه می کند، چرایی انتخاب هنر بازیگری برای من جایی به پاسخ می رسد که به من مائده این هنر فرصت زیستن های متمادی و متمایز را چند باره به زندگی ام می بخشد و من تنها خودم را در زندگی تجربه نخواهم کرد، بلکه خودهای بسیاری را به واسطه این هنر تجربه خواهم کرد و چه چیز از این با ارزشتر که آدمی از اندک موهبت عمر چندین باره بتواند زیست و پویش داشته باشد.
دوست دارید بیشتر چه نقش هایی را بازی کنید؟
در حقیقت برای من بیشتر از نقش، فضای کار و احساسات و احوالات حوالی اثر مهم است، فارغ از اینکه چه نقشی دارم درست و به جا ایفا کردن نقش برای من حائز اهمیت است، اینکه مخاطب بعد از تماشای کار احساس مثبتی داشته و اینکه تاثیر هر چند کوچک اما عمیق و درستی بر او به جای بگذارد بسیار جذاب و خواستنی است، اما فارغ از این فضا اگر نقشی را بخواهم ارجحیت بدهم عمیقا نقش های چالش برانگیز را انتخاب می کنم، به عنوان مثال نقش نابینا، نقش ارواح، دختری که وجه اجتماعی خوبی ندارد، بیمار روانی و یا نقش دختر معصومی که زندگی بر وفق او نبوده است.
دوست دارید در کنار کدام بازیگرها و برای کدام کارگردان ها بازی کنید؟
قطعا کار کردن با اساتید مطرح و کارکشته آرزوی من است اما به عقیده من از آنجایی که هنر نمایشی یک هنر دیالک تیکی است و این تقابل متن و گروه اجرایی از یک سو و تماشاگر از سوی دیگر یک تجربه مشترک را رقم می زنند، بنابراین ماهیت و کیفیت کار که بیشتر با دغدغه مندی و تعامل یکپارچه گروه قابل دسترسی است فاقد از نام یا شهرت و… از اهمیت بیشتری برخوردار است.
فضا برای رشد جوانها در دنیای تصویر و نمایش چقدر مهیا است؟
چه بگویم!؟ در دلم غوغاست اما رازداری بهتر است، اما خارج از شوخی فضا گاهی از دور خوب و لطیف به نظر می رسد اما در عمق و ریشه از دیدگاه من بسیار سخت و طاقتفرسا است و کفشهای آهنین می خواهد، در واقع جوانی که مسیر بازیگری را چه در دنیای نمایش و چه در دنیای تصویر انتخاب می کند باید بسیاری چالش را پشت سر بگذارد تا بتواند در اقیانوس اشباع این عرصه سر و گردن خودش را از آب بیرون بیاورد، فضا بسیار رقابتی است و گاهی اگه صادقانه بگویم سمی و دغدغه ای که همیشه گریبانگیر هنرجویان و دانشجویان هنر بوده و است دغدغه معیشت و گذران زندگی است، جوانی که علاقه مند به این عرصه می باشد با توجه به فضای بسیار رقابتی باید زمان بسیار زیادی را صرف مطالعه، تمرین و دیدن و تحلیل کند اما وضعیت معیشت به قدری دشوار است که فرد نمی داند و بلاتکلیف می شود ما بین دو راهی یادگیری و علاقه اش با مسئله نان.
سختی ها و شیرینی های این حرفه از نظر شما چیست؟
سختی ها از نظر من اگر مبحث وضعیت مالی را کنار بگذاریم که مسئله مهمی است و فرض را بگذاریم که هنرمند از لحاظ مالی مشکلی نداشته باشد، تایم های کاری فشرده، دوری از خانواده به مدت گاهی طولانی برای پروژه ای، درگیری با شخصیت های متفاوت من جمله دشواری های کار است، شیرینی که اگر عشق به این حرفه را در دل داشته باشید خیلی از سختی ها به دور از کلیشه شیرین و خاطره انگیز می شوند، بازیگری مقاومت فردی را بالا می برد و فرد را خودساخته می کند؛ حال دلتان را خوب می کند و برای من غذای روح به حساب می آید.
دستی هم در نقاشی دارید ، فضای آن را در هنر ایران چگونه می بینید؟
من نقاشی را خیلی غریزی در خودم احساس کردم و بدون کوچکترین اغراقی تماما با بداهه های ذهنی آثارم یا بهتر بگویم فرزندانم را خلق کرده ام، برای همین تا مدت زیادی دلم نمی آمد که کارهایم را بفروشم تا زمانی که دیدگاهم را تغییر دادم و کارهایم را حالا چه در نمایشگاه و چه به صورت آزاد فروختم، نقاشی در ایران از قدیم الایام هنری بوده که پاسداشت می شده و آن را ارج نهاده اند، البته بماند که این هنر هم مثل دیگر هنرها مورد کم لطفتی قرار گرفته، گالری ها بسیار گران قیمت و اغلب استقبال و بازدیدها چشمگیر نیست، برخلاف تاریخ دیرینه ایرانیان هنرمند در این عرصه، این کم لطفی ها نمایانگر بی توجهی به فرهنگ این هنر است.
چه المان هایی را در کارتان استفاده می کنید تا مخاطب به سمت آن کشیده شود؟
هنر لاجرم از دل برآید و بر دل نشیند، المان های من چه در هنر بازیگری و چه در نقاشی تمام الهام گرفته از ذهن و درونیات من هستند، اغلب بعد از اینکه به تصویر نقاشی که کشیده ام نگاه می کنم متوجه می شوم که تمام آنچه که با رنگ و نقش به تصویر کشیده ام مشغلات ذهنی و دغدغه هام هستند که به طرز بسیار ناخودآگاهی آن رو به نمایش گذاشته ام، المان های من کاملا دلی هستند و همین هم از نظر من باعث می شود مخاطب با آنها ارتباط خوبی برقرار کند.
آرمانشهر و هدف شما در دنیای هنر چیست؟
زمانی که هنر بتواند صلح و آرامش را در سراسر جهان برقرار کند، مهربانی و سیرت خوب را در انسان ها نهادینه کند و به تمام بشریت هنرمندان پیام انسانیت و صلح و دنیای بدون جنگ را برساند و آن آرمانشهر را ببینند، آن روز دین بشریت به هنر و هنرمند ادا شده است.
عباسعلی اسکتی