مدیریت فرهنگی در گذر زمان؛ ضرورت شایستهسالاری و جوانگرایی
- شناسه خبر: 92963
- تاریخ و زمان ارسال: 8 شهریور 1404 ساعت 15:51

انتخاب مدیران بر اساس شایستگیهای تخصصی، تجربی و اخلاقی، در کنار بهرهمندی از ظرفیتهای جوانان، بهویژه در حوزهای پویا و حساس مانند فرهنگ، نه تنها موجب افزایش بهرهوری میشود، بلکه مسیر توسعه پایدار هنر و فرهنگ را هموار میسازد. البته عنوان جوانگرایی نباید باعث شود تا نیروهای متخصص و متعهد پیشکسوت خانه نشین شوند!
شایستهسالاری؛ تضمین کیفیت و اثربخشی مدیریت فرهنگی
شایستهسالاری یعنی انتخاب افرادی که توانمندیهای علمی، تخصصی، مدیریتی و اخلاقی لازم برای اداره یک نهاد فرهنگی را دارند، نه صرفاً بر اساس روابط و وابستگیهای سیاسی یا سهمخواهیهای جناحی. این اصل حیاتی، زیربنای موفقیت هر سازمان فرهنگی است، چرا که در حوزه فرهنگ، به دلیل پیچیدگیهای ذاتی و حساسیتهای اجتماعی، مدیر باید آگاه به تحولات هنری و نیازهای واقعی جامعه باشد.
متأسفانه در بسیاری از نهادهای فرهنگی کشور، روند انتخاب مدیران به شکلی پیش میرود که شایستگی در اولویت قرار نمیگیرد. این واقعیت، زمینهساز ناکارآمدی، کاهش انگیزه و گاه فرسایش نیروهای خلاق در مجموعههای فرهنگی میشود. آثار این ناکارآمدیها، به صورت ضعف در تولید محتوا، افت کیفیت برنامهها و کاهش اعتماد عمومی به نهادهای فرهنگی دیده میشود. از سوی دیگر، شایستهسالاری نه فقط یک رویکرد مدیریتی، بلکه فرهنگی است که باید در همه سطوح اداری و اجتماعی نهادینه شود تا بتواند جلوی فساد و تبعیض را بگیرد و عدالت را در فرصتهای شغلی و مدیریتی برقرار کند. این امر به ویژه در حوزه فرهنگ اهمیت مضاعفی دارد، زیرا فرهنگ عرصهای است که شکلدهنده هویت ملی، انسجام اجتماعی و گفتمان عمومی است.
جوانگرایی؛ جرقه نوآوری و تحول در عرصه فرهنگ
جوانگرایی، مکمل شایستهسالاری است و فرصتی طلایی برای تزریق روح تازه، خلاقیت و انرژی به ساختارهای فرهنگی. نسل جوان، که غالباً از دانش بهروز، ایدههای نو و دیدگاههای تازه برخوردار است، میتواند با رویکردهای نوین خود فضای فرهنگ را به سمت تحول و نوآوری سوق دهد. وقتی نهادهای فرهنگی به جوانان اعتماد میکنند و آنها را در جایگاههای مدیریتی قرار میدهند، علاوه بر ارتقای کیفیت تصمیمگیریها، امکان تعامل بهتر با نسلهای مختلف جامعه فراهم میشود. این موضوع اهمیت بسیاری دارد، زیرا فرهنگ و هنر باید در تعامل مستمر با مردم و نیازهای روز جامعه باشند تا بتوانند اثربخشی واقعی داشته باشند. بر اساس مطالعات متعدد، سازمانهایی که جوانگرایی را به عنوان یک سیاست کلان دنبال میکنند، از پویایی و انعطافپذیری بیشتری برخوردارند و میتوانند بهتر با تغییرات سریع محیطی و اجتماعی همگام شوند. این ویژگی برای نهادهای فرهنگی که با تغییرات سبک زندگی، فناوریهای نوین و تحولات هنری مواجهند، حیاتی است؛ هرچند بار دیگر ذکر این نکته ضروری است که جوانگرایی باید توأمان با شایسته سالاری شکل بگیرد نه به صورت رانتی!
ترکیب شایستهسالاری و جوانگرایی؛ کلید موفقیت نهادهای فرهنگی
ترکیب هوشمندانه شایستهسالاری و جوانگرایی، تضمینکننده مدیریت کارآمد، پویا و اثرگذار در عرصه فرهنگ است. مدیرانی که هم متخصص و متعهد باشند و هم با انرژی و نوآوری جوانی همراه، میتوانند نه تنها شرایط موجود را بهبود بخشند بلکه مسیرهای تازهای برای توسعه و رشد فرهنگی ایجاد کنند. بدون شک، زمانی نهادهای فرهنگی میتوانند در راستای اهداف بلندمدت خود حرکت کنند که مدیرانشان بر اساس شایستگی و توانمندی انتخاب شوند، نه بر اساس روابط رانتی و سیاسی. چنین مدیرانی با اتکا بر دانش، تجربه و انگیزه، میتوانند پروژهها و برنامههای فرهنگی را به صورت حرفهای پیش ببرند و زمینههای رشد و توسعه پایدار را فراهم کنند.
محمدرضا امامقلی؛ نمادی از مدیریت جوان، خلاق و متعهد در حوزه فرهنگ و هنر
در میان نمونههای موفق مدیریتی که ترکیب شایستهسالاری و جوانگرایی را به خوبی به نمایش گذاشتهاند، محمدرضا امامقلی، مدیر سابق حوزه هنری قزوین، برجستهترین مثال است. او با نگاهی نوین، انرژی جوانی و تعهدی عمیق به هنر متعهد، توانست در طول چهار سال حضور خود تحولات بنیادینی را در ساختار و عملکرد حوزه هنری قزوین ایجاد کند. امامقلی نشان داد که مدیریت فرهنگی، تنها اداره امور روزمره نیست بلکه نیازمند چشماندازی بلندمدت و برنامهای جامع است. او با تأسیس مرکز رشد حوزه هنری قزوین، به شکلگیری زیستبومی نوآورانه برای آموزش، تولید و اشتغال هنرمندان جوان کمک کرد؛ زیستبومی که نه صرفاً مکانی برای نمایش آثار، بلکه کارخانهای مولد برای آینده فرهنگ استان بود. این مرکز رشد، نخستین نمونه از نوع خود در استان بود که توانست هنرمندان را در چرخه اقتصادی هنر وارد کند و با حمایتهای تخصصی و حرفهای، امکان توسعه کسبوکارهای فرهنگی را فراهم آورد. گسترش این تجربه موفق اکنون به سطح ملی رسیده و با حضور امامقلی در مرکز مستند سوره، در حال توسعه به استانهای دیگر به ویژه مناطق محروم است.
احیای زیرساختهای فرهنگی؛ بازسازی نگارخانه و بناهای تاریخی
در دوران مدیریت وی، زیرساختهای حوزه هنری قزوین با تأمین منابع ملی و همکاری نهادهای مختلف بازآفرینی شد. نگارخانه حوزه هنری که پیش از آن صرفاً محلی برای نمایش آثار بود، به فضای چندمنظورهای تبدیل شد که میزبان رویدادهای هنری، آموزشی و فرهنگی بود. همچنین دو بنای تاریخی استان، که سالها از چرخه فعالیتهای هنری خارج شده بودند، با تأمین اعتبار و همکاری اسپانسرها به مراکز فعال فرهنگی بدل شدند؛ باشگاه امید و مرکز رشد هنر نوجوان، که امروز به مکانهایی زنده برای جذب و آموزش همه اقشار جامعه تبدیل شدهاند.
خلق رویدادهای ملی؛ ارتقای جایگاه قزوین در نقشه فرهنگی کشور
وی با برگزاری رویدادهای ملی و برجستهای نظیر «نمایش بادشاه»، «میکرو رسانه باقلوا»، «رویداد ملی بازیستا» و «رویداد ملی خوشنویسی مشق مادر»، جایگاه قزوین را به عنوان قطبی مهم در عرصه فرهنگ کشور تثبیت کرد. این رویدادها، علاوه بر معرفی استعدادهای بومی، موجب جذب هنرمندان و رسانههای ملی و بینالمللی شده و توانستهاند توجهها را به ظرفیتهای فرهنگی استان جلب کنند.
صداقت، شجاعت و پرهیز از بازیهای سیاسی
در دورانی که برخی مدیران به دلیل فشارهای سیاسی یا جناحی از اهداف اصلی خود منحرف میشوند، امامقلی نمونه بارزی از مدیری است که با صداقت و شجاعت، مسیر توسعه هنر اصیل و مردمی را پی گرفت. او از ورود به بازیهای سیاسی پرهیز کرد و به جای آن، تمام توان خود را صرف ارتقای کیفیت و گسترش فعالیتهای فرهنگی نمود.
چالشها و پرسشهای آینده
اکنون که دوره مدیریت موفق امامقلی به پایان رسیده، سوالات مهمی درباره تداوم و حفظ دستاوردهای او مطرح است: آیا مدیران آینده میتوانند میراث فرهنگی، آموزشی و زیرساختی ایجاد شده را حفظ و توسعه دهند؟ آیا نگاه مردممحور و نسل جوان هنرمند که در دوره او شکل گرفت، از آسیبها مصون خواهد ماند؟
پاسخ این پرسشها در درک عمیق از اهمیت شایستهسالاری و جوانگرایی در انتخاب مدیران نهفته است؛ انتخابی که بتواند میراث ساخته شده را پاس دارد و مسیر توسعه فرهنگی را استمرار بخشد.
مسیر پیش رو
مدیریت فرهنگی موفق، ترکیبی از شایستهسالاری و جوانگرایی است که بتواند ضمن حفظ ارزشهای اصیل، به نوآوری و توسعه متعهد باشد. نمونههای موفقی چون محمدرضا امامقلی در حوزه هنری قزوین، گواهی بر این مدعاست که اعتماد به مدیران جوان و متخصص، سرمایهای بزرگ برای هر جامعه فرهنگی است امید است که این مسیر، الگویی برای نهادهای فرهنگی در سراسر کشور باشد تا با انتخاب مدیرانی توانمند و خلاق، هنر و فرهنگ ایران در مسیر پیشرفت و شکوفایی پایدار قرار گیرد.
سیدرضا منتظری
منتقد سینما، کارشناس فرهنگی

