هدی استواری: آرزو داشتم کنار خسرو شکیبایی بازی کنم!
- شناسه خبر: 61775
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۲:۰۴

چرا از اینهمه فعالیت هنری «بازیگری» را انتخاب کرده اید؟
به صورت اجمالی خدمتتان عرض کنم که من عاشق تمامی هنرها هستم، در واقع ذات هنری من همیشه در وجودم در تب و تاب بوده است و بازیگری در واقع از دوران کودکی در وجودم همیشه جا داشته و زندگی با شخصیتهای متفاوت برای من جذاب بوده است.
رسیدن به دنیای تصویر و دیده شدن چه المان هایی می خواهد؟
عشق به بازیگری و فرصت، خیلی از بازیگران و هنرمندان بزرگی هستند که با وجود عشق و استعداد وافر تا امروز فرصت دیده شدن نداشته اند،
در بازیگری علاوه بر استعداد و عشق به بازیگری فرصت در موقعیت مناسب قرار گرفتن شانس بزرگی است.
حضور در سریال نون خ اتفاق خوبی بود؟
بازی در سریال نون خ شانس بزرگی برای من بود که همزمان با تصمیم دوباره برای بازیگری بتوانم در یک سریال پر مخاطب که با بازیگران همشهری و همزبان و ریشه من در حال ساخت بود بازی کنم، توانستم نقشم را به طور کامل بپذیرم و حس کنم و با راهنمایی های آقای آقاخانی در کنار بازیگران و در واقع بهترین دوستانم در سریال بهترین تجربه بازیگری را لمس کنم، با این اتفاق علاقه من به بازیگری صد چندان شد.
همکاری با سعید آقاخانی چگونه تجربه ای بود؟
همکاری با آقای آقاخانی در واقع برای من حکم کلاس درسی با استادی کامل و دلسوز بود که برای من که تجربه تصویر نداشتم صحنه فیلمبرداری تبدیل به مکانی امن و دلنشین و بدون استرس شد، در واقع اصلا حس نکردم جلوی دوربین هستم و غرق در نقشم عطا شدم و تا همیشه قدردان ایشان هستم.
از کار بازیگران و کارگردانهای خارجی کدام را می پسندید؟
لیست علاقه مندی من به بازیگران خارجی طولانی است ولی واکین وینیکس جایگاه متفاوتی برای من دارد، از گلادیاتور تا جوکر و آلپاچینو و کارگردانانهای مورد علاقه من فرانسیس فورد کوپولا و استنلی کوبریک هستند.
دوست دارید در کنار کدام هنرپیشه ها بازی کنید؟
بزرگترین آرزوی من بازی در کنار زنده یاد خسرو شکیبایی بود.
مدتی بازیگری را کنار گذاشتید و دوباره برگشتید، دلیل آن رفتن و این آمدن چه بود؟
همانطور که خدمتتان عرض کردم از کودکی عاشق بازیگری بودم که در چهارده سالگی و در کرمانشاه اولین دوره بازیگری با کلاس های آقای روتافی بود، تا زمانی که در کرمانشاه بودم تمرینهای متداوم را با گروه خودمان داشتیم تا اینکه در هفده سالگی دانشگاه شاهرود قبول شدم و کلا مسیر تغییر کرد، سالها درس و کار ولی ناکامی در بازیگری را در وجودم همیشه حس می کردم تا اینکه یک تلنگر در زندگی ام باعث شد به این فکر کنم که تا امروز فقط درس و کار اهداف من بوده اند و بزرگترین آرزوی خودم را گوشه قلبم چال کرده ام و به جایی رسیدم که دیگر نمی توانستم از این خلا چشم پوشی کنم.
شهرت را دوست دارید؟
در واقع من اگر بازیگری را بعد از این همه سال دوباره شروع کرده ام اصلا به شهرت فکر نکرده ام، من بازیگری را به خاطر حس و حال خوب خودم و ماندن خاطراتی بعد از خودم شروع کرده ام.
فرصت برای دیده شدن جوانها چقدر در دنیای تصویر و نمایش ما وجود دارد؟
خوشبختانه نسبت به گذشته در زمینه کشف استعداد خیلی پیشرفت زیادی حاصل شده است، یادم می آید زمانی که دانشگاه قبول شدم دیگر امکان ادامه بازیگری در آن شهر برای من مهیا نبود در صورتی که الان به وضوح می بینم که امکانات خیلی بیشتر شده و جوانها با تمرین و اعتماد راسخ به خود و راهی که در پیش گرفته اند می توانند به هدفشان برسند.
فکر می کنید ده سال بعد کجا هستید؟
بنا به تجربه ای که گذرانده ام فقط به حال فکر می کنم و حتی به ماه دیگر هم فکر نمی کنم چه برسد به ده سال بعد!
عباسعلی اسکتی