تئاتر امروز ایران سرشار از امید و حرکت است
- شناسه خبر: 84697
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۷ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۲۳:۱۵

کارگردان و بازیگران نمایش «هشت زن» در گفتگو با «هنرمند»
چند شبی می شود که تئاتر «هشت زن» با کارگردانی «مهدی هاشمی» در تماشاخانه «دا» روی صحنه می رود، نمایشی با فضای موقعیت که به مهمانی یک خانواده شلوغ می پردازد، بعد از تماشای این نمایش و در شماره امروز روزنامه هنرمند با کارگردان و بازیگران آن گفتگو داشته ایم که با هم می خوانیم.
این نمایش چه حرفی برای گفتن داشت؟
مهدی هاشمی: تمام تلاش من در این نمایش، دفاع از حقوق زنان بود؛ اما خواستم این موضوع را در قالبی روایت کنم که مخاطب را درگیر کند. داستان را به گونهای طراحی کردم که مانند یک پازل آرام آرام کنار هم قرار بگیرد؛ هر قطعه بخشی از حقیقت را نشان دهد و در نهایت این خود مخاطب باشد که تصویر کامل را در ذهنش تکمیل کند، فکر می گنم امروز، بیش از هر زمان دیگری، نیاز داریم درباره برابری و عدالت صحبت کنیم؛ نه به عنوان شعاری گذرا، بلکه بهعنوان ضرورتی که زندگی همه ما به آن وابسته است. این نمایش تلاشی است برای دعوت به تأمل و پرسشگری و نگاهی عمیق تر به جایگاه زنان در جامعه. امیدوارم که این اثر، هرچند کوچک، تلنگری باشد که ذهن مخاطبان را به سمت گفت و گویی جدی تر و انسانی تر هدایت کند.
مریم پیوند حیدری: اجازه بدهید با جمله ای از فیلسوف و جامعه شناس “نیچه” از کتابِ فراسوی نیک و بد جواب این سوالتان رو بدهم: آن کس که با هیولا می جنگد، باید مراقب باشد که خود بدل به هیولا نشود. اگر مدتی طولانی به پرتگاهی بنگری، پرتگاه نیز به تو چشم میدوزد
چه ویژگی هایی از این نقش شما را جذب کرد تا پیشنهاد بازی در این اجرا را قبول کنید؟
محدثه سربندی: من در این نمایش نقش ماری خدمتکار یا به عبارتی دایه را داشتم و چیزی که عموما برای من جذاب است نقشی که من را به چالش بکشاند، اینکه نقش شبیه خودم نباشم و از خودم دور باشد برای من جذابیت دارد، ماری جزء همین کاراکترهایی بود که متفاوت و چالش برانگیز بود.
فضا چقدر برای رشد جوانها در دنیای تصویر و نمایش مهیا است؟
غزل کوچک بیک: فضا برای جوانان در زمینه نمایش با توجه به تعدد کلاسهای آموزش بازیگری در حد حضور در اجراهای پیش پا افتاده فراهم است اما زمانی که مسئله بزرگتر می شود و به سوی اجراهای صحنه ای حرفهای یا ورود به دنیای تصویر می رویم این فضا کوچکتر و ورود خیلی سختتر می شود، با توجه به متقاضیان بالایی که در این رشته وجود دارد و حضور موانع شخصی و تیمی که همه نسبت به آنها اگاه هستیم مسیر را دشوار و فضا را غریبه می کند.
موفق شدن در تئاتر بیشتر تکنیک و خلاقیت های فردی است یا دانش و سواد هنری و آکادمیک؟
سوگند حسینی: فکر می کنم در خصوص هر هنری، تنها افاقه کردن به یک چیز به شما اجازه پیشرفت نمی دهد و حتی امکان دارد دچار پسرفت بشوبد، هنرمند نیاز به ذهن هوشیار تری دارد و تکیه کردن به هر کدام بدون در نظر نگرفتن ان یکی، برای شمت محدودیت فرضی به وجود می اورد و شانس کشف و شناخت را از شما می گیرد، بخشی از بازیگری تکنیک و بخش دیگری زیست تجربی انسان است، چون من با هزاران تکنیک و دانش هم اگر بخواهم در کالبد انسان دیگری نقش بازی کنم در صورت عدم وجود درک و شناخت از یک زیستِ خلاف زیست خودم شبیه به رباتی عمل کرده ام که تنها تنظیم شده است، بازیگر تئاتر تنظیم شده نیستو باید بفهمد چیزی که آن را از مخاطب در لحظه جدا می کند تفاوت نشیمنگاه نیست بلکه تفاوت یک زیست، زمان و مکان است و همچنین برعکس، بدون دانش و تنها استعداد ذاتی، شاید تنها یک دروغگوی خوب برای مخاطب باشم نه یک بازیگر خوب و دروغگوها بالاخره یک جا لو رفته اند.
آیا زیاد شدن سالن های خصوصی به بهتر شدن وضعیت تئاتر کشور کمک کرده است؟
الهه عروجی: وقتی برای گرفتن مجوز اجرا در یک سالن دولتی دوندگی ها و به تعویق افتادن های اجراها را می بینم می گویم سالن های خصوصی مناسبتر هستند اما اجرا در سالن های خصوصی به چه قیمتی یا به چه هدفی؟ اگر سالن های خصوصی در اولویت انتخابشان مسئله درآمد را کنار بگذارند و به کیفیت کارها بیشتر متکی شوند شاهد اتفاق های بهتری هستیم و از سالنهای خصوصی نا امید نمی شویم، از سالنهای خصوصی درخواست دارم به جای مسئله درآمد با جوانی که تازه شروع به کار کرده صادق باشند و فقط به فکر گرفتن هزینه از آن تیم نباشند.
غزل کوچک بیک: در این زمینه دو دیدگاه برای من وجود دارد، در ابتدا وجود سالن های خصوصی و بسط بیشتر برای اجرای تازه کارها به این علت که سالن های خصوصی برای گرفتن اجرا در سالنهایشان از خِیرِ خیلی چیزها می گذرند و ممکن است باعث دیده شدن خیلی از هنرجوها شوند اما از طرفی هم این حجم از سالن های خصوصی و حتی تا حدودی نبود نظارتهای کافی به روی کارها و تیم، باعث ابتذال در هنر می شود.
وضعیت کلی تئاتر امروز ایران را چگونه میبینید؟
مهدی هاشمی: تئاتر امروز ایران را می توان جریانی سرشار از امید و حرکت دانست، نسلی تازه و پرشور، آرام آرام وارد این عرصه می شود؛ نسلی که با نگاههای نوآورانه، استعدادهای درخشان و دغدغه های عمیق، قلب تئاتر ایران را گرمتر از همیشه می تپاند. این نسل نه تنها به خلق آثار هنری می اندیشد، بلکه روحی تازه به صحنههای تئاتر می بخشند و با شوقی وصف ناپذیر، راه های تازه ای برای ارتباط با مخاطبان امروز پیدا میکنند. ترکیبی از پشتکار، شهامت و خلاقیت در این نسل وجود دارد که میتواند تئاتر ایران را به افقی نو هدایت کند؛ افقی که در آن، اصالتهای هنری این سرزمین حفظ میشود و در عین حال، با جریانهای جهانی همگام و سرزنده باقی می ماند. این انرژی و هیجان، نوید آینده ای است که در آن، تئاتر ایران بستری برای روایت داستانها، گفتگوهای عمیق و الهام بخشی خواهد بود.
تئاتری ها چقدر در تماشای آثار همدیگر یا تبلیغ برای کار همکارانشان هوای همدیگر را دارند؟
الهه عروجی: تئاتری ها همیشه به داد همدیگر می رسند چون وضعیت تئاتر را می دانند، متاسفانه این اواخر تئاتر را با سیرک اشتباه گرفته اند و خیلی از پیشکسوتان را ناامید کرده اند اما هنوز هستند تیم هایی که دارند با خلاقیتهایشان ما را حیرت زده میکنند پس میشود انتخاب کرد که از چه کاری حمایت کرد و از چه کاری حمایت نکرد، تئاتری ها می دانند از چه اجرایی باید حمایت کنند، تئاتر تنها عشق خالص از مسئله بازیگری است و خیلی ها خواستند مسئله تئاتر را هم مثل سینما تا حدی بیزینسی کنند اما نتوانستند، تئاتری ها به اندازه شجاعتشان در اجرا برای مخاطبان به همان اندازه شجاع هستند و حق خودشان را می گیرند، من چیزی جز عشق و درک و محبت از دوستان تئاتری خودم ندیده ام و همیشه مدیون تئاتر و تئاتری ها هستم.
محدثه سربندی: به نظرم کم، به دلیل اینکه اگر با تو رفاقت نزدیکی داشته باشند و کار هم کار درست و ارزشمندی باشد تبلیغ میکنند و اطلاع رسانی در غیر اینصورت خیر و زیاد متاسفانه حمایت خاصی نمی شود.
در این نمایش چقدر پیش آمده فضای نقش را با بداهه پر کنید و اگر تپق بزنید اولین عکس العمل شما چه خواهد بود؟
مریم پیوند حیدری: قطعاً تمرکز و تسلط به متن و نقش و بداهه گویی و همچنین کنترل استرس مانع تپق زدن می شود و خوشبختانه در این نمایش با چنین مشکلی مواجه نشده ام، البته تپق زدن در هنگام اجرا گاهی اوقات برای اکثر بازیگرها اتفاق می افتد و ابدا اتفاق ناگواری نیست و من شخصاً با توجه به فضا و دیالوگ واکنش نشان می دهم یا بدون توجه به تپق از آن رد می شوم یا با طنز شرایط را مدیریت میکنم.
استقبال تا امروز چطور بوده است؟
مهدی هاشمی: فراتر از چیزی که حتی در بهترین تصوراتم داشتم. راستش را بخواهید، ابتدا نگران بودم؛ فکر می کردم شاید حمایت لازم را نگیریم، صندلیها خالی بمانند یا مخاطبان با نمایش ارتباط برقرار نکنند. اما حالا که همه صندلیها فروخته شده اند و مردم با شور و اشتیاق به تماشای این اثر میآیند، قلبم پر از امید و خوشحالی است، حضور چهرههای سرشناس مانند مسعود کیمیایی، سعید قطبیزاده و رضا کیانیان که به دیدن نمایش آمدند و اثر را دوست داشتند برای من بیشتر از هر جایزه ای ارزشمند است، وقتی می بینم این بزرگان، در کنار مخاطبان عادی، با نمایش ارتباط برقرار می کنند، تمام سختیها و نگرانی هایم به لبخندی گرم و حسی از دلگرمی تبدیل میشود. این استقبال، این توجه، به من ایمان میدهد که مسیر درستی را انتخاب کردهام. هر شب وقتی صحنه تاریک میشود و صدای دست زدن مردم سالن را پر میکند، حس میکنم بخشی از رؤیایم به واقعیت تبدیل شده است.
گفتگو: عباسعلی اسکتی