هنردرمانی؛ نقطه عطفی در مسیر توانمندسازی روانی و اجتماعی معلولان
- شناسه خبر: 92733
- تاریخ و زمان ارسال: 28 مرداد 1404 ساعت 14:37

هنردرمانی یک رویکرد بینرشتهای در روانشناسی و هنر است که به افراد امکان میدهد از طریق فعالیتهای هنری مانند نقاشی، موسیقی، تئاتر، رقص، قصهگویی یا کارهای دستی، احساسات و تجربیات خود را بیان کنند. این بیان غیرکلامی، فرصتی فراهم میکند تا افراد بدون نیاز به واژهها یا مهارتهای پیچیده، آنچه را در درون دارند بیرون بریزند. برای فردی که دچار محدودیتهای جسمی است و گاه احساس میکند صدای او در جامعه شنیده نمیشود، هنر میتواند زبان تازهای باشد برای فریاد زدن، آرام شدن و ارتباط برقرار کردن.
افراد دارای معلولیت، بسته به شرایط جسمی یا ذهنی، ممکن است با طرد اجتماعی، کمبود فرصتهای شغلی، محدودیتهای حرکتی یا حتی تبعیض مواجه شوند. این عوامل میتواند منجر به کاهش عزت نفس و افزایش اضطراب یا افسردگی شود. هنردرمانی با ایجاد فضایی امن و خلاقانه، به این افراد کمک میکند؛ گاهی فردی که قادر به سخن گفتن نیست، میتواند با کشیدن خطوط ساده یا نواختن ساز، اندوه یا شادیاش را منتقل کند. دیدن نتیجه خلق یک اثر هنری، حتی سادهترین آن، به فرد احساس توانمندی و ارزشمندی میبخشد. فرآیند خلق هنری ذهن را آرام میکند و تنشهای روانی را کاهش میدهد. فعالیتهای گروهی در قالب هنردرمانی، فرصتی برای تعامل، همکاری و ارتباط با دیگران ایجاد میکند. برخی روشهای هنری مانند رقص درمانی یا نقاشی با حرکات دست، میتواند به بهبود هماهنگی عضلات و حرکت اندامها کمک کند.
در بسیاری از کشورها، هنردرمانی به عنوان بخش جداییناپذیر توانبخشی معلولان در نظر گرفته میشود. برای مثال: در مراکز توانبخشی اروپا، موسیقیدرمانی برای کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم نتایج شگفتانگیزی در بهبود مهارتهای ارتباطی داشته است. در آسیا، پروژههای نقاشی گروهی برای افراد نابینا یا کمبینا برگزار میشود که از طریق لمس رنگها و بافتها، احساس مشارکت اجتماعی و شادی را در آنها تقویت میکند. در ایران نیز تجربههای پراکندهای مانند تئاتر درمانی برای افراد ناشنوا یا کارگاههای صنایعدستی برای زنان دارای معلولیت، گامهای ارزشمندی در این مسیر برداشتهاند.

یکی از مهمترین کارکردهای هنردرمانی، کمک به افراد معلول برای بازتعریف هویتشان است. در جامعهای که ممکن است معلولیت را با ناتوانی یکی بگیرد، هنر میتواند به فرد نشان دهد که او فراتر از محدودیتهای جسمیاش است؛ او خالق، صاحب ایده و فردی اثرگذار است. اثر هنری که خلق میکند، میتواند بهعنوان نمادی از وجود مستقل و پرارزش او تلقی شود. این بازتعریف هویت، مسیر توانمندسازی واقعی را هموار میکند.
هنر فقط درمانی فردی نیست؛ پلی است میان فرد و جامعه. وقتی آثار هنری افراد دارای معلولیت در نمایشگاهها به نمایش گذاشته میشود یا در قالب اجراهای عمومی ارائه میگردد، جامعه شاهد تواناییهای تازهای خواهد بود. این تجربه دو پیامد مهم دارد: برای فرد، احساس مشارکت، دیدهشدن و ارزشمند بودن ایجاد میشود. برای جامعه، کلیشههای غلط درباره معلولیت شکسته میشود و نگاه تازهای به تواناییها شکل میگیرد.
البته مسیر توسعه هنردرمانی برای معلولان، با چالشهایی همراه است: کمبود متخصصان آموزشدیده در حوزه هنردرمانی. نبود امکانات و زیرساختهای کافی در مراکز توانبخشی. نگاه سنتی به معلولیت که اغلب توانمندیهای افراد را نادیده میگیرد. مشکلات اقتصادی و اجتماعی که مانع استمرار برنامههای هنردرمانی میشود. برای رفع این چالشها، لازم است سیاستگذاران اجتماعی و فرهنگی، هنردرمانی را بهعنوان بخشی جدی از خدمات توانبخشی در نظر بگیرند. همچنین همکاری نهادهای مدنی، هنرمندان و خانوادهها میتواند مسیر گسترش این رویکرد را هموار کند.
هنردرمانی برای افراد دارای معلولیت تنها یک روش درمانی نیست؛ نقطه عطفی است در توانمندسازی، بازگرداندن امید و بازتعریف جایگاه فرد در جامعه. وقتی فرد معلول در فرآیند هنردرمانی به خلق و بیان میپردازد، نه تنها بخشی از زخمهای روحیاش التیام مییابد، بلکه قدرتی تازه برای مواجهه با زندگی پیدا میکند. در جهانی که گاهی محدودیتها بیش از تواناییها دیده میشود، هنر میتواند زبانی باشد برای اثبات اینکه هر انسانی، صرفنظر از شرایط جسمی یا ذهنیاش، توانایی خلق، تأثیرگذاری و زیباییآفرینی دارد.
مهدی احمدی / مدیرمسئول

