هوش مالی بالا، کلید نجات ایرانیها
- شناسه خبر: 95544
- تاریخ و زمان ارسال: 15 آذر 1404 ساعت 16:03

هنرمندنیوز : حامد افضلی یزدی، متولد بیست و دو شهریور هزار و سیصد و شصت و نه، تهران، لیسانس معماری و یکی از پرمخاطب ترین چهره های اینستاگرام در زمینه فعالیتهای اقتصادی، گفتگویی مفصل با حامد افضلی یزدی داشته ایم که با هم می خوانیم.
*آقای افضلی، از کجا و چطور وارد حوزه اقتصاد و فعالیت اقتصادی شدید؟
راستش ورود من به بازار کار با فشار و شک شدیدی همراه بود. من فرزند خانواده ای بودم که مشکل مالی نداشت و وضعمان خیلی هم خوب بود و همیشه فکر می کردم از امکانات خانواده استفاده می کنم و همان کار را ادامه می دهم. اما دقیقاً زمانی که بیست و سه سال داشتم و می خواستم خیلب جدی شروع به کار کنم یک ورشکستگی شدید به شرکت خانوادگی مان زده شد و چند اشتباه مهلک باعث شد چند میلیون دلار به ما ضرر وارد شود و نه تنها همه چیز از بین برود بلکه میلیون دلاری منفی بشویم! فقط یکی از اتفاقهایی که کنار آن افتاد این بود که برادرم را هم از دست دادم، آن موقع بود که فهمیدم نمی توانم مثل یک آدم معمولی کار کنم. یا باید از زیر صفر هر جور شده خودم به تنهایی پیشرفت کنم و به موفقیت برسم یا اینکه بقیه عمرم را با شرایط سخت بگذرانم و نه تنها مثل قبل نمی توانم زندگی کنم، بلکه حتی عمرم به صاف کردن بدهی خانوادگی ام قد نخواهد داد، از آنجا بود که اولین حرکتهای کوچک اقتصادی خودم را شروع کردم.
*در ابتدای مسیرتان، بزرگترین چالش شما چه بود و چگونه از پس آن برآمدید؟
من از صفر شروع نکردم! از زیر صفر شروع کرده ام! یعنی حتی پولی را که در می آوردم کسانی بودند که فوراً می آمدند بالای سرم که پولی اگر هست باید به ما بدهید چون شما و خانواده تان از هم جدا نیستید و با این شرایط سخت و بدون سرمایه چند سال فقط درجا می زدم تا بتوانم اولین موفقیت هایم را به دست بیاورم.
*به نظر شما مهمترین مشکل اقتصادی کشور چیست و از کجا باید اصلاح را شروع کرد؟
مهمترین مشکل اقتصاد ایران، نبود «فهم مالی» در سطوح مختلف است؛ از تصمیم گیران کلان گرفته تا مردم عادی.
ما کشوری هستیم که هنوز یاد نگرفته ایم چطور پول فکر می کند، نه فقط چطور خرجش کنیم. اصلاح باید از آموزش هوش مالی شروع شود، یعنی از جایی که فرد یاد بگیرد بین «درآمدسازی» و «داراییسازی» فرق بگذارد،
تا وقتی جامعه از نظر تفکر مالی رشد نکند، هیچ سیاست اقتصادی پایداری ایجاد نمی شود، در همین شرایط فعلی افرادی که هوش مالی بالایی دارند به جای اینکه در حال دویدن دنبال تورم باشند، یاد می گیرند چطور تورم را به نفع خودشان به کار بیندازند، که البته انجام دادن خود اینکار راحت نیست و نیاز به آموزش دیدن دارد تا بتوانند از بهترین روش ها برای بالا بردن درآمد، حفظ نقدینگی و سرمایه و همینطور زیادتر کردن آن استفاده کنند، چون مشکل اصلی اقتصاد ایران، نبود سیستم پایدار اعتماد و پیشبینی پذیری است، وقتی مردم نمی توانند به آینده قیمتها، قوانین یا ارزش پولشان اعتماد کنند، تصمیمگیری اقتصادی عقلانی از بین میرپ رود و در همچین شرایط سختی فقط کسانی که تسلط کامل به مهارت هوش مالی و انتخاب بهترین روش های پولسازی دارند می توانند از سقوط کردن جلوگیری کنند و همچنان پیشرفت کنند، همینطور در اقتصاد کلان ایران از دید من اصلاح واقعی از جایی شروع می شود که دولت به جای کنترل صوری قیمتها یا تزریق پول، روی «اعتمادسازی اقتصادی» تمرکز کند، یعنی سیاستهای پایدار، شفاف و قابل پیشبینی. وقتی بستر کلان قابل اعتماد باشد، هوش مالی مردم و کسب و کارها خودش به صورت طبیعی رشد میکند و جریان سرمایه به سمت تولید و ارزش سازی واقعی حرکت می کند.

*آیا فکر میکنید اینفلوئنسرهای اقتصادی میتوانند روی تصمیمات مالی مردم تأثیر واقعی بگذارند؟
قطعاً، رسالت افرادی مثل من این است که چیزهایی که در هیچ مدرسه و دانشگاهی به مردم یاد نمی دهمد و قبل از هر آموزش دیگری برای زندگی آنها حیاتی است را به آنها بگویم، شما حتی اگر بالاترین درجه تحصیلی را هم داشته باشید ولی بلد نباشید: یک: چگونه با مهارتی و موقعیتی که دارید پول زیاد در بیاورید، دو: چگونه آن پول را حفظ کنید و به بهترین شکل مدیریت کنید، سه: چیکار کنید که آن پول زیادتر شود و اصطلاحاً برای شما بچه کند، باز هم نمی توانید به یک فرد ثروتمند تبدیل شوید، یک کلام، باید پول را بلد باشید! این علمی است که دارند آموزش آن را در دانشگاه های مطرح دنیا برای همه اجباری می کنند،
*با وجود فضای پر از شایعه و اطلاعات غلط در اقتصاد، چگونه اعتبار محتوای خود را حفظ می کنید؟
من خودم کف همین بازار دوباره روی پاهام بلند شده ام! خودم به شخصه فعالیت اقتصادی داشته ام و سوابق شرکت های من مشخصاست، از طریق فروش آموزش به درآمد بالا نرسیده ام، به نظر من فضایی مثل اقتصاد که فوغ العاده پر خطر است و افراد سودجو در آن زیاد فعالیت میکنند، وسط بازی ندارد! جدا از اینکه کاملاً علمی و ثابت شده هوش مالی را در کنار تجربیات عَملی که خودم در کسب و کارهایم سرد و گرم آن را چشیده ام آموزش می دهم، مردم را آگاه می کنم که اگر اشتباه بروند و سمت برخی از بازارهای مالی کشیده شوند ممکن است برای آنها خطر زیادی داشته باشد.
*آیا امیدی به بهبود شرایط اقتصادی است؟
امید همیشه است، ولی نه از جنس انتظار برای «نجات از بالا». اصلاح اقتصاد ایران از بالا اگر هم اتفاق بیفتد، بدون بلوغ مالی در بدنه جامعه پایدار نمی ماند. وضعیت فعلی ما ترکیبی از بیثباتی، بی اعتمادی و بی برنامگی است، اما تاریخ اقتصادی کشورها نشان داده وقتی مردم یاد می گیرند چطور با تفکر مالی تصمیم بگیرند، حتی در سخت ترین بحران ها هم جهت جریان پول عوض می شود. اینکه از بالا اتفاق مثبتی بیفتد و سیاست های درستی گذاشته شود برای همه ما خوشحال کننده است و به بهبود سریعتر وضعیت معیشت مردم کمک می کند اما این یک طرف ماجرا است. چیزی که در هر جامعه ای می تواند مردم را نجات بدهد این است که از پایین به بالا اقتصاد را ترمیم کنیم؛ یعنی با آموزش سواد مالی، سرمایه گذاری خرد هوشمند و تقویت ذهنیت کارآفرینی. تا وقتی نگاه جامعه از «درآمد بیشتر» به «درک عمیقتر از پول» تغییر نکند هیچ سیاست کلانی اثرگذار نمی ماند، بنابراین، امید واقعی نه در تغییر ناگهانی شاخصهاست، بلکه در رشد آگاهی مالی مردم است، همان جایی که به جای ترس از تورم، یاد میگیرند تورم را به نفع خودشان بازی بدهند. اگر این تغییر ذهنی اتفاق بیفتد، حتی بدون معجزه سیاسی هم می شود اقتصاد را نجات داد، چون پایه هر اقتصاد سالم، تفکر سالم مالی است.

*آیا مردم عادی میتوانند با دانش محدود اقتصادی، سرمایهگذاری موفقی داشته باشند؟
ببینید، واقعیت این است که در شرایط فعلی اقتصاد ایران، سرمایهگذاری دیگر مثل قبل نیست که با پول زیاد بشود موفق شد، الان موفقیت در سرمایهگذاری یعنی اینکه بفهمید بازار دارد به چه سمتی می رود و بتوانید با منابع محدود، بیشترین اثر را بگذارید، من همیشه می گویم در اقتصاد ایران، برای کسی که با سرمایه و منابع محدود می خواهد وارد کاری بشود فرصت دقیقاً آنجاست که سیستم های سنتی هنوز دیجیتال نشده اند، یعنی در مرز بین نیاز مردم و فناوری. همینطور خدماتی که مردم با هزینه کم بتوانند تجربه ای از حس لوکس بودن داشتن و البته استفاده از استارتاپ ها و محصولاتی که بتوانند جای یکی از مشکلات کوچک مردم را رفع کند، این روزها با فروش و پیشرفت چشمگیری همراه هستند، چیزی که من در سالهای اخیر در تحلیل ها و مشاوره هایم دیده ام این است که موفق ترین سرمایه گذاری ها آنهایی بوده اند که از سه ویژگی پیروی کرده اند: یکی اینکه تقاضا از داخل کشور بوده و واقعی، دوم اینکه می شده با سرمایه کم شروع کرد و سوم اینکه قابلیت دیجیتالی شدن یا صادرات خدمات داشته است، خلاصه بگویم: آینده ایران دست آنهایی است که بتوانند مشکل کوچیک مردم را با ابزار دیجیتال حل کنند.
*در این مورد بیشتر توضیح می دهید؟
بگذارید جدا برای شما باز کنم: حوزه فناوری و استارتاپ های کوچک الان یکی از جذابترینها است، نه از آن جنس استارتاپهای میلیاردی، بلکه همام مدلهای کوچک و چابک که دو نفر با لپ تاپ از خانه شروع می کنند، از آپ های خدمات خانگی گرفته تا ابزارهای مدیریت مالی شخصی، آموزش آنلاین، محصولات کاربردی یا حتی پلتفرمهای فریلنسری. نیاز مردم دارد روز به روز دیجیتال تر می شود و هرکس بتواند آن خلا را پر کند، رشدش تضمینی است، یک حوزه دیگر هم که رشد آن را داریم با چشم میبینیم، بازار سلامت و سبک زندگی است، مردم دنبال راه های طبیعیتر و سالمتر هستند، از محصولات کلروفیل گرفته تا مکمل های گیاهی و برندهای زیبایی سبز. این حوزه به خاطر تغییر سلیقه نسل جدید، در حال انفجار است، کسی که بتواند در این فضا یک برند واقعی بسازد، با هویت، با اعتمادسازی، آیندهاش تضمین است. بعد حوزه برندسازی ایرانی است، من همیشه به این میگویم «Luxury Made Local». مردم از برندهای خارجیی که یا دیگر وارد نمی شوند یا قیمتشان نجومی است خسته هستند، الان وقت آن است که برندهای داخلی با هویت خاص خودشان بیایند وسط: در جواهر، پوشاک، عطر، خوراکی خاص…
هر چه که بتواند حس پرستیژ ایرانی را با طراحی و داستان قوی ترکیب کند، میتواند سهم بزرگی از بازار بگیرد، در نهایت هم نباید تولید محتوا و بازاریابی دیجیتال را دستکم گرفت، الگوریتمهای جدید باعث شده اند دیگر محتواهای بیهدف رشد نکنند، الان محتواهایی که عمق دارند، آموزش میدهند یا الهام میدهند، به شدت می چسبند، تولید محتوا، اینفلوئنسینگ تخصصی و برندسازی شخصی خودش تبدیل به یک نوع سرمایهگذاری جدی شده است، البته من دارم در مورد بازارهایی صحبت می کنم که با سرمایه محدود می شود شروع کرد و داخل آن موفق شد. در کنار همه اینها اما باید واقعبین بود، ریسک اقتصاد ایران بالا است، ریسک اصلی، سقوط بازار نیست؛ ریسک اصلی این است که با ذهنیت اشتباه، در مسیر اشتباه بمانید، سرمایهگذار خرد باید یاد بگیرد سریع تست کند، با داده تصمیم بگیرد و انعطافپذیر باشد، اینجا دیگر فقط پول مهم نیست، بلکه هوش تصمیم گیری مالی است که تعیینکننده است.
*و در پایان اگر بخواهیم به یک جمع بندی کلی برسیم؟
جمع بندی؟ من فکر می کنم آینده سرمایهگذاری در ایران نه در پول زیاد، بلکه در بینش عمیق است، سه واژه هستند که به نظر من خلاصه مسیر آینده هستند، دانش، به روز بودن و تصمیم گیری هوشمند. هرکس بتواند این سه مورد را با هم ترکیب کند، حتی در همین بازار هم می تواند برنده شود.
نویسنده: عباسعلی اسکتی
