پیام این فیلم انسانیت است
- شناسه خبر: 539
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۷ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۴۵

هنرمندنیوز: نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» با حضور فرزاد موتمن کارگردان، سعید عصمتی تهیه کننده، آرامه اعتمادی منتقد و کوروش جاهد در فرهنگسرای ارسباران برگزارشد.
در ابتدای این نشست سعید عصمتی تهیه کننده این اثر سینمایی در ارتباط با دلایل تمایل تولید در تهیه این فیلم سینمایی گفت: طرح اولیه این فیلم سینمایی را من با امیر عربی در میان گذاشتم و او استقبال کرد.قرار بود این فیلم را برای حضور در سی و سومین جشنواره فجر حاضر کنیم. سال ۹۳ آقای بهرام بهرامیان برای کارگردانی این کار انتخاب شده بودند و به دلایلی حضور وی برای کارگردانی این اثر میسر نمی شد، این فیلم برای جشنواره آماده نشد و به همین دلیل سال ۹۳ کار را تعطیل کرده و ساخت فیلم را به سال ۹۴موکول کردیم. اقای فرزاد موتمن آن سال فیلم خداحافظی طولانی را داشتند که کاندید بهترین کارگردانی هم شده بود . طی جلساتی که برگزارشد اقای موتمن از فیلمنامه استقبال کردند و یکی از دلایل استقبال ایشان تفاوت ژانر این فیلم با فیلمهای دیگر ایشان بود وهمچنین ریتم تند تری را نسبت به فیلمهای دیگر ایشان داشت.
وی در ادامه افزود: پس از صحبتهای انجام گرفته با آقای موتمن قرار شد تا مردادماه پیش تولید فیلم را آغاز کنیم و آبان ماه فیلم را کلید بزنیم. بزرگترین حسن این فیلم از نظر من به عنوان کسی که آمادگی این را داشتم که سرمایه گذاری برای این فیلم و این ژانر انجام دهم، این بود که به موضوع قضاوت پرداخته بود. در جامعه امروز، ما یک شبه آدمی را منفور و اسطوره می کنیم و در این فیلم دیدیم که سحر را فقط برادرش از بین نبرد و قضاوتها او را قربانی کرد.من همانطور که نسبت به دو کار قبلی دیگرم که انجام دادم و به نقد اجتماعی به رفتارها پرداختم در این فیلم هم هدفم نشان دادن نقدهای اجتماعی بود وپیام این فیلم انسانیت است.
آرامه اعتمادی منتقد سینما در ادامه نیز در خصوص «اخرین بار کی سحر را دیدی؟»توضیح داد: این فیلم به نظر من یکی از فیلمهای بسیار متفاوت در سینمای ماست که دست روی داستانی گذاشته است که در حال حاضر جامعه ما نیاز دارد که به سمت و سوی آن حرکت کند.این که می گویم دلیل بر موافق بودن با کل فیلم نیست و قطعا نقدهایی به قسمتهای دیگر فیلم دارم.
فرزاد موتمن در پاسخ به سوال یکی از افراد حاضر در نشست مبنی بر شرایط تولید فیلم گفت: فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی» در مرحله تولید، به خاطر مسائل مالی درگیر حواشی شد و این حواشی کار را به تاخیر انداخت و باعث طولانی شدن پروژه شد. به طور مثال آقای بدخشانی با پروژه دیگری قرارداد داشتند و مجبور شدند از این کار خداحافظی کنند و آقای مرتضی غفوری جایگزین ایشان شدند. در قسمت کارگردانی هم تغییراتی داشتیم و گروه کارگردانی تغییراتی کرد.
عصمتی تهیه کننده فیلم در پاسخ به یکی از حضارمبنی بر این که در بعضی از قسمتها با جزئیات به موضوعات مهم و قابل بررسی پرداخته نشده است،این قسمتها حذف شده است و یا قصد پرداخت به آن را نداشته اید؟ توضیخ داد: من شخصا یک سال کامل درگیر فیلمنامه بودم و بالای ۱۰ویرایش بر روی فیلمنامه انجام شد وآقای موتمن از ویرایش هفتم به بعد با فیلمنامه همراه شدند. اگر ما می خواستیم این فیلمنامه را بیشتر از این توضیح دهیم، فیلم دیگر سینمایی نبود و به فیلمی تلویزیونی تبدیل می شد. دوبرابر این پلانهایی که مشاهده کردید را آقای موتمن فیلمبرداری کردند و چکیده هر سکانسی این تعداد پلان شده است.
اعتمادی منتقد در پاسخ به یکی از مخاطبان مبنی بر جنایی بودن این فیلم گفت: این فیلم کاملا ژورنالیستی است و فیلمی جنایی نیست. این فیلم به گزارش کاملی از یک واقعه می پردازد.این که که سحر کجاست و بعد از قتل چه اتفاقی برای او افتاده است؟ با دنبال کردن روایت داستان مانند یک روزنامه نگار اطلاعاتی از آدمهای مختلف به دست می آوریم که می خواهیم ببینیم این آدمها کی بودند؟ کجا بودند؟ سحر کجا گم شده؟ هیچ وقت شما نمی بینید که بک گراند یک خبرنگار چه چیزی است و هیچ وقت در زمان مطالعه گزارش از زندگی وی باخبر نخواهید شد.همه شخصیتها به اندازه تعریف شده اند و هیچ اضافه گویی در داستان وجود ندارد.
فرزاد موتمن در ادامه این نشست در ارتباط با ساخت این فیلم سینمایی توضیح داد: بسیار خوشحالم که خانم اعتمادی لقب ژورنالیستی را به این فیلم دادند. فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» یک فیلم پلیسی است اما شیوه پرداختش شیوه پرداخت یک فیلم ژورنالیستی است. این نوع فیلمها در تاریخ سینما انواع خیلی خوبی داشته و در همان سالی که ما این فیلم را ساختیم یک فیلم امریکایی هم ساخته شد که اسکار بهترین فیلم را هم در همان سال گرفت. دقیقا این جنس فیلم است.آن فیلم امریکایی داستان یک گروه از روزنامه نگاران را روایت می کرد که از فساد در کلیسای کاتولیک ماساچوست بهره برداشتند. دیگر فیلمهایی که اینگونه ساخته شده فیلمهای ژورنالیستی است و این سبک از فیلمها ما را با نکته ای اشنا می کند و آن این است که در فیلم پلیسی ژورنالیستی، عامل تعلیق خیلی مهم نیست.
وی درادامه افزود: درهنگام ساخت فیلم چند نکته برایم بسیار مهم بود، یکی این که در این فیلم کاراکتر اصلی دیده نمی شود، یعنی سحر کاراکتر اصلی فیلم است و ما هیچ وقت سحر را نخواهیم دید تا انتهای فیلم که او را در یک فلش بک مشاهده می شود. این برایم خیلی جذاب است که بتوانی فیلمی بسازی که کاراکتر از طریق حرفهای دیگران شکل بگیرد.
کارگردان شبهای روشن اضافه کرد: نکته دیگر این بود که بتوانیم یک پلیس ایرانی نشان دهیم که او را باور کنیم، موضوعی که مرا از فیلم راضی می کند این است که فریبرز عرب نیا خیلی باور پذیر در این نقش حاضر شده است و واقعا شبیه او را در اداره آگاهی می بینیم. نکته ای که سعی کردم نسبت به آن آگاه باشم سطح تعلیق بود. من معتقدم که ما نمی توانیم فیلم پلیسی به سبک و سیاق فیلمهای امریکایی بسازیم. به این خاطر که ما در کشورمان سازمانهای حرفه ای جنایتکاری نداریم، یعنی زمانی که به دنبال قاتلی هستیم به دنبال یک قاتل حرفه ای نیستیم. ما مافیا نداریم و به علاوه جامعه ما از لحاظ شهری بودن آنقدر گسترده نیست که شما قاتلین با لایههای پیچیده که در فیلم هفت می بینید در آن داشته باشید.یعنی کاراکتری که در فیلم هفت خودش را جای خدا قرار داده و به جای او تصمیم می گیرد به سختی می توانیم در جامعه ای مانند ایران که جامعه ای مرکب و ناموزون است و جامعه ای است که اگرچه پیشرفت می کند ولی هنوز بسیاری از خصوصیات روستایی را با خود داردببینید، ما سخت بتوانیم چنین کاراکترهایی را پیدا کنیم. به همین خاطر به نظر من ما یک راهی که داریم برای اینکه فیلم پلیسی ایرانی بسازیم این است که حد را نگه داریم و آن را بزرگ نکنیم. چون در صورت بزرگ کردن از چهارچوبهای جامعه ما بیرون می زند و من خیلی سعی کردم این حد را نگه دارم، چون قتلی که در این فیلم اتفاق می افتد مانند اغلب قتلهای جامعه، خانوادگی است.
موتمن در ارتباط با شخصیتهای این فیلم نیز توضیح داد: ستوان مروی در این فیلم یک شخصیت نیست، چون اگر ما بخواهیم او را یک شخصیت ببینیم باید خلوتش را ببینیم. برای من خیلی مهم نبود که ستوان را بیشتر مشاهده کنیم، چون احساس می کردم در این شکلی که الان هست باید فیلم را اینگونه بسازیم که ما یک کاراکتر اصلی داریم که او را نمی بینیم و یک سری تیپ داریم که این تیپها به ما کمک می کنند تا آن کاراکتر را بسازیم.
او همچینین اضافه کرد: یکی از منتقدان از من پرسید چرا در فیلمهایت شهر را کم نشان می دهی؟ بر طبق قواعد ژانر در فیلم پلیسی، شهر یک کاراکتر است و ما این را درفیلمهای خارجی هم مشاهده می کنیم. بیایم کمی واقع بین باشیم، من در تمام فیلمهایم سعی کرده ام شهر تهران را نشان ندهم چون این شهر، کاراکتر نیست وتهران بی هویت ترین شهری است که من می شناسم و در فیلمهایم از آن فرار می کنم. شهری است که بد و زشت ساخته شده و به بسیار ناموزون و مرکب است. این شهر بیشتر به یک روستای بزرگ شبیه است و شما چگونه می خواهید در یک فیلم پلیسی آن را کاراکتر نشان دهید ودر عین حال فیلمتان هم لطمه نخورد.؟!
موتمن به تم دادگاهی بودن فیلم اشاره کرد و توضیخ داد:یکی ازموضوعاتی که به من در کلوزآپ گرفتن فیلم کمک کرد این بود که در بیشتر صحنهها یک نفری، نفر دیگر را بازجویی می کند و بازجویی تمی است که در همه صحنههای فیلم وجود دارد و این من را به تم دادگاهی نزدیک می کرد.من فیلم را با این مهندسی ساختم.
این کارگردان در ادامه به منتقد بودن فیلمهای خودش اشاره کرد و افزود:من همیشه برای همه فیلمهای خودم نقد منفی نوشته ام واین نقدها داخل یک پوشه است که بعد از مرگم چاپ می شود.یکی از نقدهای منفی که به فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی » وارد است این است که زمانی که فیلمی را می سازی که شخصیت اصلی دیده نمی شود و خیلی هم فیلم پلیسی نیست و بیشتر جو ژورنالیسیتی بر آن حاکم است، تو به کاراکترهای خیلی جذابی احتیاج داری که تماشاچی آن کاراکترهارا دنبال کند. اگر در بعضی از لحظات فیلم کمی احساس خستگی می کنید برای ریتم فیلم نیست، شما آن کاراکترجذاب را خیلی در فیلم نمی بینید. فیلم به لحاظ ریتم، بسیار فیلم تندی است که دارای ۱۳۴۰پلان است. از ژیلا ایپکچی بسیار تشکر می کنم ،من و خانوم ایپکچی تا این لحظه سه فیلم سینمایی و یک فیلم مستند باهم کارکردیم و او تدوینگر محبوب من است.