گرانی و نایابی کاغذ؛ زنگ خطری برای بقای رسانههای مکتوب
- شناسه خبر: 92725
- تاریخ و زمان ارسال: 28 مرداد 1404 ساعت 0:09

کاغذ روزنامه یکی از اصلیترین نهادههای تولید در مطبوعات چاپی است و نبود آن، مستقیماً حیات این رسانهها را تهدید میکند. در جهان، صنعت کاغذ و روزنامه از دو دهه پیش با چالشهای ناشی از گسترش رسانههای دیجیتال و کاهش تقاضا مواجه بوده، اما در عین حال کشورهایی که هنوز روزنامهخوانی در آنها رواج دارد، با مدیریت هوشمندانه زنجیره تأمین، توانستهاند ثبات نسبی در بازار کاغذ ایجاد کنند. در اروپا، یارانههای هدفمند، قراردادهای بلندمدت با تولیدکنندگان، و معافیتهای مالیاتی بر واردات کاغذ روزنامه، مانع از ایجاد بحران عرضه شده است. در کشورهای آسیایی مانند هند، که تیراژ روزنامهها هنوز بالاست، تنوع در منابع تأمین از واردات گرفته تا تولید داخلی بهگونهای مدیریت میشود که کمبود عرضه به ندرت رخ میدهد.
اما در ایران، وابستگی تاریخی به واردات کاغذ، همراه با نوسانات ارزی و تغییرات سیاستهای تجاری، سبب شده بازار کاغذ روزنامه به شدت آسیبپذیر باشد. وعده خودکفایی دولت سیزدهم در این حوزه، بر پایه راهاندازی و فعالسازی چند واحد تولیدی کاغذ با استفاده از ظرفیت کارخانههای موجود مطرح شد. اما خودکفایی، صرفاً به معنای راهاندازی خط تولید نیست؛ بلکه به معنای استمرار تولید با کیفیت مناسب، تیراژ پایدار، و قیمت قابل رقابت با بازار جهانی است.
واقعیت این است که تولید داخلی کاغذ روزنامه در ایران با چند مانع جدی روبهروست. نخست، محدودیت در تأمین مواد اولیه باکیفیت است. کاغذ روزنامه عمدتاً از خمیر چوب یا بازیافت کاغذ تهیه میشود، و در ایران تأمین پایدار و بهداشتی این مواد نیازمند سرمایهگذاری گسترده و فناوری روز است. دوم، کیفیت تولید داخلی هنوز در بسیاری از موارد به سطح استانداردهای بینالمللی نرسیده و برخی چاپخانهها یا مطبوعات، کاغذ داخلی را بهدلیل مشکلاتی مانند ناهماهنگی در ضخامت، سفیدی یا جذب جوهر، ترجیح نمیدهند. سوم، ظرفیت تولید فعلی کشور، حتی اگر بهطور کامل فعال باشد، پاسخگوی کل نیاز بازار داخلی نیست و نیاز به واردات بخشی از کاغذ همچنان باقی خواهد ماند.
علاوه بر این، موانع قانونی و ساختاری در واردات کاغذ نیز بحران را تشدید کرده است. در حالی که بسیاری از کشورها تعرفه واردات کاغذ روزنامه را به صفر رساندهاند تا مطبوعات بتوانند با کمترین هزینه به مواد اولیه دسترسی پیدا کنند، در ایران واردات کاغذ نهتنها مشمول فرایندهای پیچیده تخصیص ارز است، بلکه گاه به دلیل تغییرات ناگهانی مقررات تجاری، واردکنندگان با ریسک بالایی مواجه میشوند. همین بیثباتی، عرضه را محدود و قیمت را افزایش میدهد.

این بحران پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم متعددی دارد. کاهش تیراژ و صفحات روزنامهها، دسترسی عمومی به اطلاعات مکتوب را محدود میکند، بهویژه برای گروههایی که به دلایل فرهنگی یا دسترسی محدود به اینترنت، همچنان به روزنامه چاپی وابستهاند. کاهش انتشار، همچنین درآمد آگهیهای تجاری را کاهش میدهد و چرخه اقتصادی مطبوعات را ضعیفتر میکند. از منظر فرهنگی، محدودیت عرضه روزنامه چاپی، بخشی از حافظه جمعی و نقش اجتماعی مطبوعات را تضعیف میکند.
مقایسه با تجربه جهانی نشان میدهد که حل این مشکل نیازمند یک بسته سیاستی چندوجهی است. نخست، باید واقعیت ظرفیت تولید داخلی بدون شعارهای تبلیغاتی بهطور شفاف اعلام شود. اگر تولید داخلی نمیتواند پاسخگوی نیاز کامل باشد، باید واردات کاغذ روزنامه با تعرفه صفر و فرآیند سریع انجام شود تا مطبوعات درگیر کمبود نشوند. دوم، حمایت دولتی از تولیدکنندگان داخلی باید بهگونهای باشد که کیفیت و ثبات تولید ارتقا یابد. این حمایت میتواند شامل سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، آموزش نیروی انسانی و ایجاد شبکه پایدار تأمین مواد اولیه باشد.
همچنین، باید برای بلندمدت به تنوعبخشی در منابع کاغذ فکر کرد. استفاده از کاغذهای بازیافتی با فناوری نوین، سرمایهگذاری در تولید خمیر کاغذ از منابع غیرچوبی مانند باگاس نیشکر و همکاری با کشورهای دارای ظرفیت مازاد تولید، میتواند امنیت تأمین را تقویت کند. این اقدامات در بسیاری از کشورها به کاهش وابستگی به واردات و کاهش هزینهها انجامیده است.
در نهایت، رفع بحران کاغذ تنها یک مسئله اقتصادی نیست، بلکه به معنای حفظ زیرساخت اطلاعرسانی کشور است. روزنامههای چاپی هنوز در ایران جایگاه مهمی در انتقال خبر، تحلیل و فرهنگ عمومی دارند. بیتوجهی به تأمین پایدار کاغذ، به معنای تضعیف یکی از ستونهای اصلی رسانهای کشور خواهد بود. اگر سیاستگذار بهجای اصرار بر شعار خودکفایی، واقعیتهای بازار و نیاز مطبوعات را بپذیرد و بر مبنای آن سیاستگذاری کند، میتوان امیدوار بود که بحران فعلی مهار شود و مطبوعات بتوانند بدون دغدغه از کمبود مواد اولیه، نقش خود را در جامعه ایفا کنند.
مهدی احمدی / مدیرمسئول

