ما رئال خودمان را نقاشی میکنیم!
- شناسه خبر: 3701
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۴۹

هنرمندنیوز: یکی از اتفاقات بزرگی که در یک جشنواره تئاتری منجر به تمایز آن نسبت به سایر جشنوارهها میشود نوگرا بودن رویکرد آن برای هر چه بیشتر کردن گسترهی مخاطبان است، جشنواره سراسری تئاتر کوتاه کیش که در قالبی آوانگارد فضاهای ساحلی و کافهای را انتخاب کرده تا بتواند جریان ساز و هم راستا با جهان معاصرش باشد، جهان قرن بیست و یکمی که با سرعت تمام پیش به سوی آیندهای مبهم بشر را سوق میدهد، عصر ارتباطات با ابزارهای ارتباط جمعی که در ظاهر بشر را به دایرهای وسیع از مخاطبان متصل میگرداند اما غافل از اینکه در این مجاز تو را به فرد گرایی مطلق میکشاند و تئاتر همواره جنگجویانه و مستمر باید مسیرش را برای مقابله با روزی نادیده انگاریاش به سمت مسیری واقع گرایانه و در دنیایی واقعی، انسانها را در کنار هم باز نگاه دارد و به او یادآور شود، اسیر دست ساختههای مجازی نشود. بیستم آبان ماه همزمان با روز ملی جزیرهی زیبای کیش نخستین جشنواره سراسری تئاتر کوتاه کیش به همت سازمان مناطق آزاد کیش دغدغهی جدیدی را برای رقم زدن چشم انداز روشن آیندهی تئاتر ایران با رویکردی جامع نگرانه به فرهنگ گردشگری و مخاطب محوری آغاز کرده است. در میان گروههای راه یافته به این جشنواره آثاری قابل تامل با نگاهی تجربه گرا میبینیم، نمایش «عنکبوت» از شهر شیراز به نویسندگی، کارگردانی و بازیگری نجمه زارعی و شادان زید آبادی از نمایشهایی است که توجه مخاطبان و داوران را به خود جلب کرده است، به همین مناسبت با این دو هنرمند گفتگویی داشته ایم که در ادامه خواهید خواند:
نمایش نامه عنکبوت را بر پایهی چه تفکری ایده پردازی کردید؟
شادان زید آبادی: این اسم از سوره قرآنى عنکبوت گرفته شده، درواقع در این اثر تلاش شده همزاتپندارى مخاطب با صورتهاى سوختهاى (چه در ظاهر و چه در باطن) برانگیخته شود و در آخر با گرفتن آیینه رو به روى مخاطب حس اینکه همه قربانى این سوختگى هستیم القا شود.
نجمه زارعی: در ابتدا بفکر ساخت کاری متفاوت درمورد اسید پاشی افتادیم که به شکلی به همه مردم جامعه مربوطش کنیم اسم عنکبوت از سوره عنکبوت گرفتیم که توی یکی از آیههاش که دقیق یادم نمیاد کدوم آیه بود اشاره به این داشت که اینه دربرابر خود و از همون ایده گرفتیم و در نهایت از آینهای که مردم رو با خودشون روبرو میکنه و اون فضای اسید پاشی تداعی میکنه استفاده کردیم.
فکر میکنید فضا کافهای توانست شما را به ایده آل تان در انتقال این کانسپت برساند؟
نجمه زارعی: بله! چون من از همون ابتدا قبل از این که کار رو طراحی کنیم تو فکر این بودیم که یه کار مخصوص فضای کافه بسازیم و بعد شروع کردیم به ایدهپردازی.
شادان زید آبادی: براى اجراى این کار ما هم به فضایى راحت براى مخاطب و هم به ارتباط نزدیک با مخاطب احتیاج داشتیم و مخاطب به نوعى در روند اجرایى این نمایش دخیل است و فضاى کافه بهترین انتخاب براى ما بود.
در این اثر نمایشی مخاطب ناخواسته وارد فضای شما میشود و به کنش شما واکنشی مکمل وارانه دارد، مثلا تعارف سیگار به بازیگر نمایش و همچنین مشتاقانه در آینهای که بازیگر مقابلش میگذارد با تامل با آینه ارتباط میگیرد و حتی تابلوی نقش خودش را با رنگها کامل میکند، این تدبیر و یا بهتر است بگویم کنش را پیش گیرانه در اثر جاگذاری کردید و یا فی البداهه و در لحظه، در انتظار واکنش مخاطب بودید؟
نجمه زارعی: هردو بود! درواقع فکر کردیم با یکسری درخواستها مخاطب رو با نمایش درگیر کنیم از پیدا کردن رژ و گرفتن سیگار و نشون دادن آینه ولی مخاطبین واکنشهایی جالب نشون دادن که حتی بداهه هم ایجاد شد. چیزی که مدنظرمون بود این بود که کارمون شروع و پایان نداشته باشه و تماشاگر بدون که متوجه بشه توی نمایش قرار بگیره.
شادان زید آبادی: طبیعتا هدف ما ترغیب مخاطب به واکنش بوده ولى هیچ پیش بینى اى از چگونگى این واکنشها نداشتیم و مخاطب در این زمینه کاملا آزاد بوده، در رابطه با شروع کار، ما در پى این بودیم که مخاطب را بدون اینکه متوجه شروع نمایش شود وارد فضا کنیم و بدون اینکه متوجه خروجش از نمایش شود نمایش را پایان دهیم و در واقع نقطه شروع و پایان از پیش تعیین شده اى طراحى نکردیم.
سوالی که در این اجرا با توجه به نظر مخاطبان از شما دارم این است که چرا نمایش را در قالب تعاریف تئاتری پایانی را برایش متصور نشدید؟
شادان زید آبادی: ما سعى داشتیم مخاطب را با شیوه اى جدید یا کمتر شناخته شده از اجرا رو به رو کنیم،، چه در انتخاب فضا و طراحى و چه در روند روایتى داستان،، به همین دلیل شاید با تعریفهاى شناخته شده مخاطب از شروع و پایان مغایرت داشته باشد و درواقع چالشى بود براى خودمان.
نجمه زارعی: درواقع کار ما نقطه نداره و یک برش از زندگی دو دختر هست که ارتباطی باهم ندارن و اتفاق مشترک براشون افتاده پس یه برش از زندگی قبلا شروع شده و پایانش هم مشخص نیست.
تجربهی اجرا در جشنواره را چطور میبینید؟ و نظرتان (نقد و پیشنهاد) را دربارهی نحوهی برگزاری جشنواره تئاتر کوتاه کیش (کافه /ساحل) با در نظر گرفتن اینکه جشنواره نوپاست بفرمائید؟
شادان زید آبادی: بى شک تجربه بسیار خوبى را کسب کردیم، انتخاب داورهاى حرفه اى جدیت دلچسبى را به جشنواره بخشیده بود و فضاى گرم و صمیمى بین بچهها و عوامل اجرایى باعث بوجود آمدن فضاى ارتباطى و تعاملى اى شده بود که به اندازه کلاس و کارگاههاى هنرى مفید بود.
نجمه زارعی: تجربه خیلی خوبی بود، میزبانی عالی بود، با وجود این که جشنواره نوپاست بنظرم عملکرد خوبی داشت
امیدوارم از دورههای بعد کارهای قوی تری پذیرفته بشه که این جشنواره از بزرگترین جشنوارههای تئاتر ایران بشه.
شما سالهاست رقص معاصر را تجربه میکنید، این به تکامل تان در طراحی فرم در تئاتر تا چه اندازه کمک کرده است؟
نجمه زارعی: بسیار زیاد کمک کرده چون رقص معاصر درواقع هماهنگی ذهن و جسم هست همین باعث شده یکسری ایدههای فرم که مناسب با فضای تئاتر باشه رو ایجاد کنیم از تعریفش مشخص هست که رقص از تئاتر جدا نیست درواقع همه هنرها بهم مربوط میشن بخاطر همین بسیار زیاد کمک میکنه.
شادان زید آبادی: در نظر من رقص و تئاتر رابطه اى جدا نشدنى دارند،، از راه رفتن عادى به روى صحنه گرفته تا حرکات پیچیده فرمیک همه متاثرند از رقص،، مخصوصا رقص معاصر که باعث شناخت بدن میشود و بدن مهم ترین ابزار یک بازیگر است. جدا از بحث فیزیکى، رقص معاصر ما را از بندگى کلام رها کرده و روح را پرواز میدهد و افقهاى تازه اى را به دامنه دید هنرمند اضاف میکند و بصیرت میبخشد.
آیا توانستید دغدغههای ذهنی تان که بیشتر قرار دادن «خود در برابر خود» و یا همان «انسان در برابر درونش» را با توجه به اینکه هر دو به عنوان نویسنده، کارگردان و بازیگر در فضای کافهای به منصهی ظهور برسانید؟
نجمه زارعی: تمام تلاش خودمون رو کردیم که این اتفاق بیوفته بخاطر همین استفاده از آینه رو گذاشتیم پایان نمایش که همه تماشاگرها خودشون رو ببینن و در اخر این جمله گفته بشه بالاخره پرترهی خودم را کشیدم و این رو به همه نسبت میده. توی متن نمایش از فریدا کالو نقاش مکزیکی استفاده کردیم اول که فریدا شخصیت جالبی برام داشت اون هم بخاطر یک جمله که ازش خوندم بهش میگفتن تو نقاش سورئال هستی ولی فریدا گفت من رئال خودمو میکشم و این نوع نگاه مال خود فریداس برای درد فریداس فریدا از دردهای خودش میکشه کاراکتر نمایش هم میخواد از دردهای خودش بکشه ولی میخواد که به فریدا ثابت کنه من بیشتر از تو درد میکشم بخاطر سوختن صورتش و بعد شروع میکنه صورت خودشو کشیدن و رنگها رو به صورتش میپاشد، و اینکه از رنگهای آبی و قرمز استفاده کردیم که با اسم اسیدهای قوی نام گذاری کردیم. همیشه برای من رنگ آبی تیره و قرمز تداعی کننده سوختن هست. بخاطر همین مقداری رنگ سیاه به رنگ و آبی قرمز اضافه کردم که تاثیرش بیشتر بشود.
شادان زید آبادی: با توجه به بازخوردها تقریبا میتونم بگم به سوالها دغدغههاى ذهنیمون پاسخ دادیم که این پاسخها خود منجر به بوجود آمدن سوالها و دغدغههاى جدید و فراهم آوردن بسترى براى طرح جدیدمان شد. در پرداخت کارکترهاى عنکبوت سعى کردیم ابتدا وجه انسانى کارکترها را به مخاطب نشان دهیم، اینکه این قربانىها همه از ما هستند با آمال و آرزوهایى که همه امان در زندگى امان داریم و سعى کردیم مخاطب را در ابتدا با کارکترها همراه کنیم جورى که مخاطب کارکترها را غریب یا بیگانه نبیند و سپس وجه قربانى بودن کارکترهاها را نشان دادیم.
- زینب لک
- عکس: رضا تقیپور