اساسا پرداختن به کاراکترهای کاریزماتیک، قهرمان ملی و به ویژه معاصر در حوزه سینما چندان کار سادهای به نظر نمیرسد و از دشواریهای خاصِ خود برخوردار است...
فیلمساز در این فیلم، و البته فیلم فبلی خود (در دنیای تو ساعت چند است؟) و احتمالا دنیای درونی خودش، زندگی را همچون محلی به ظاهر زیبا و سرسبز، پر از گل و درخت تصویر میکند، که البته این چهره اولیه آن است، اما اگر زیاده از حد غرق این زیباییها شویم ممکن است ناگهان با صورت به یک "درخت" برخورد کنیم!
یک نکته مهم در سینمای فریدون جیرانی وجود دارد و آن تجربه گرایی ست، تجربه گرایی در سن و سال جیرانی بیشتر یک ریسک محسوب میشود، اما تسلطِ بیش از حدِ جیرانی به سینما باعث شده فیلمهای او به یک چارچوبِ مشخصی دست پیدا کنند...
دومین فیلم محسن تنابنده به شدت ادعای داستان گویی دارد اما فقط در سطح ادعا میماند، تعدد کاراکتر و تک لوکیشن بودن فیلمِ قسم قطعا حُسن به حساب نمیآید چرا که کاراکترها در موقعیت درستی قرار ندارند...
جاندار به ابتداییترین شکل ممکن ساخته شده، موضوعی که در فیلم مطرح میشود کپی شلختهای از چند فیلم با همین موضوع است، اما کلیت ساختاری و چیدمان شخصیتها و حتی بده بستان دیالوگها بر اساس فیلم ابدویک روز شکل گرفته...
سرخ پوست فیلمی فراتر از سینمای ایران است، زمانی که این فیلم را روی پرده سینما میبینید جذب آن میشوید، همین عنصرِ جذب شدن و چشم بر پرده دوختن برای یک فیلم کافی است، سرخ پوست یک اثرِ سینمایی تمام عیار است...
با موقعیت سازی و در لحظه بودن نمیشود فیلم ساخت، اینکه فیلمساز با فیلمش بگوید من فیلم اجتماعی میسازم و پشتِ مردم جامعه ام هستم هم نمیشود قبول کرد، سعید روستایی در دومین فیلمش با بازسازی موقعیت تکراری اش همچنین ادعایی دارد...
نام فیلم بشدت جنبه تبلیغی دارد و فیلمساز با صدای بلند فریاد زده است که اولین فیلمش یک تبلیغ است تا یک اثر سینمایی! فیلمساز سعی کرده فیلمی ملتهب بر اساس موضوع روز جامعهاش بسازد اما آن چیزی که میبینیم تنها سفارش و شعار است...
فیلم ۲۳ نفر یک مستند داستانی است و نمیتواند یک اثر کاملِ سینمایی باشد، مهدی جعفری به عنوان کارگردان تلاش کرده تا روایتی مستند گونه از یک اتفاق را به سینما تبدیل کند اما این اتفاق نتوانسته به شکلی دراماتیک روایت شود...
دومین فیلم یلدا جبلی نمیتواند یک اثر جدی سینمایی باشد، بیشتر یک تله فیلم است، قصه ای کلیشه ای و تکرار شده همراه با شعارهای توخالی، فارغ از لحن و روایت، فیلمساز یک موضوعی را طرح میکند که مخاطب نمونه اش را به بهترین شکل در فیلمهای دیگر دیده است...
در سینمای ایران جای زن و مرد عوض شده است، در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر شاهد فیلمهایی هستیم که اساسا ضد مرد ساخته شده اند، نمونه اش فیلم مردی بدون سایه ساخته علیرضا رئیسیان اینکه چرا فیلمساز فکر میکند...
هسته مرکزی فیلمهای پرویز شهبازی جوانان هستند و این موضوع برای او به دغدغه تبدیل شده فیلم طلا هم بر همین اساس و قاعده ساخته شده اما طلا همانند فیلم قبلی شهبازی یعنی مالاریا فقط طرح موضوع میکند این موضوع در قالبی بی منطق روایت میشود...
مسخره باز در اجرا فیلم مهمی است اما در محتوا نمیتواند موفق باشد، در موقعیت سازی حرف تازهای دارد اما بیشتر به تجربه شباهت دارد همایون غنی زاده کارگردان نمایش است و مسخره باز اولین فیلم سینمایی اش محسوب میشود...
روزهای نارنجی میتواند قصه تعریف کند اما متریالهای لازمِ ساختاری را ندارد، فیلم طرح موضوع میکند اما موضوعش آنقدر هم جدی به نظر نمیرسد، فیلم زنانه ای که میخواهد یک طرفه به قاضی برود، اما در این میان...
قصر شیرین یک فیلم جاده ای تمام عیار است بخش اعظم فیلم در یک ماشین روایت میشود اما حتی یک لحظه هم ریتم افت نمیکند. قصر شیرین در مدت زمانِ کافی، به اندازه قصه گویی میکند و این قصه باعث شده قصر شیرین فرمِ مورد نظرش را پیدا کند...
محمدرضا هنرمند بعد از دو دهه دوری از سینما فیلم سمفونی نهم را ساخته، هنرمند که روزگاری میتوانست در قالب هر ژانری قصه بگوید در سمفونی نهم دچار سوء تفاهم ژانری شده است سمفونی نهم اثری ضد ژانر است که مسیر خود را گم کرده...
فیلم درخونگاه به مسعود کیمیایی پیشکش شده اما این اثر از تمامی فیلمهای کیمیایی جلوتر است چرا که درخونگاه با یک فیلمنامه منسجم و سرراست ساخته شده سیاوش اسعدی فیلمساز دغدغه مند ی است او سینما را به خوبی میشناسند...
صفی یزدانیان سعی کرده فیلم ناگهان درخت را عاشقانه بسازد، اما فیلم جان و کشش لازم را ندارد اگرچه فیلم قبلی صفی یزدانیان یک عاشقانه تمام عیار بود اما ناگهان درخت درجا میزند و فقط ادعای یک فیلم عاشقانه را دارد...