اساساً منتقد نباید درباره هر فیلمی یادداشت بنویسد نوشتن درباره فیلم تیغ و ترمه توهین به نقد سینماست. نباید درباره این فیلم الکن حتی یک خط هم نوشت اما از آنجایی که منتقد پشت مخاطب است باید تذکر دهد...
در وهله اول فیلم بنفشه آفریقایی فیلم بی ادعایی ست اما نکته ای در فیلم وجود دارد و آن کم جان بودن فیلمنامه است فیلم ریتم کندی دارد فیلمساز برای رسیدن به ساخت یک فیلم بلند کم کاری کرده است...
زمان ساخت فیلم معکوس پولاد کیمیایی به عنوان کارگردان چندین بار اعلام کرد که ساختار معکوس با فیلمهای پدرم (مسعود کیمیایی) متفاوت است، اما معکوس مخلوطِ غلو شدهای از سینمای مسعود کیمیایی ست...
اگر سال دوم دانشکده من را یک فیلمساز کار اولی مینوشت و میساخت، به عنوان یک تجربه میشد نادیده اش گرفت اما در شرایط کنونی پرویز شهبازی آن را نوشته و رسول صدرعاملی هم کارگردانی کرده است...
سال گذشته در همچین روزهایی زمانی که فیلم تنگه ابوقریب به نمایش دراومد همه از آن تعریف کردن و شد فیلمی اسطورهای، امسال هم دوباره بهرام توکلی فیلمی دیگری ساخته به نام تختی و دوباره این فیلم هم طرفداران گستردهای را تا اینجا به خودش اختصاص داده...
پارادایس در وهله نخست قصد داشته با توجه به ژانرِ کمدی روایتی درام داشته باشد تا حدودی هم راه را درست رفته اما پارادایس گرفتار محتوایش شده، محتوایی که بیشتر به سمت شعار رفته تا عمل!
درساژ تنها به چند جوایز جهانیاش مینازد برای همین فیلمساز به جای تیتراژ اسامی جشنوارههایی که درساژ در آن شرکت کرده را روی پرده نشان میدهد و قطعا هدفش این بوده که به تماشاگر یادآوری کند که اگر درساژ را نپسندید یا اواسط فیلم سالن را ترک کردید مهم نیست چون این فیلم در جشنوارههای جهانی تایید شده!
چند سالی است شاهد وجود فیلمهای ژانر ترسناکی هستیم که با داستانهای جدید خود و صدا گذاری مناسب، رعب و وحت را به بیننده القاء میکنند... داستانهایی که از شخصیت دراکولاها شروع و به زامبی ها کشیده و اخیرا به موجودات فرازمینی رسیده است...
رامبد جوان سعی داشته قانون مورفی را همانند اسپاگتی در هشت دقیقه بسازد یعنی فیلمی فانتزی با رگههای کمدی اما حاصل کار تبدیل به یک اثر بی منطق وشلخته شده است از هر طرف که به این اثر نگاه کنیم به هیچ نتیجهای نخواهیم رسید...
فیلم سینمایی «مرد سگی» به کارگردانی متئو گارونه محصول 2018 ایتالیا و فرانسه، یکشنبه 16 دی ماه 1397 ساعت 18 در فرهنگسرای ارسباران نمایش داده شده و پس از آن نقد و بررسی میشود.
این روزها کارهای انجام شده به کمک گرافیک کامپیوتری به حدی قوی و حرفه ای شده که به سختی میتوان صحنههای واقعی را از صحنههای گرافیکی فیلمها و بازیهای کامپیوتری تشخیص داد...
داستانی که در فیلم پرویز روایت میشود یک ایده ی بکر است، از آن موضوعاتی است که زمانی خاصی برای فیلم شدنش وجود ندارد. پرویز 10 سال قبل یا 10 سال بعد هم ساخته میشد باز فیلم تاثیر گذاری در فرم و محتوا بود...
گرگ بازی ارزش رفتن به سینما را دارد. در این وانفسای بدون تفکر و دور از نفس سینما که در قالب فیلمهای ضدسینمایی روی پرده میرود دیدن این فیلم بخصوص برای کسانی که از روزمره گی این روزها خسته اند و میخواهند کمی فکرشان را از فشارهای این روزها برهانند پیشنهاد میشود.
شاید اگر چند سال دیگر بخواهیم درباره فیلم چهارراه استانبول حرف بزنیم اولین نکته اشاره به ساختمان پلاسکو باشد نام اول این فیلم هم پلاسکو بوده که بعدا چهارراه استانبول شده...
نکته: نقد نوشتن برای فیلمی مثل کلمبوس یا سایر فیلمهای کمدی که بیشتر به ابتذال یا جفنگ شباهت دارند اهانت به نقد و ادبیات سینمایی محسوب میشود، نگارنده به هیچ وجه در این یادداشت قصد ندارد جز به جز این فیلم را تحلیل کند، هدف این یادداشت به یاد آوری وضعیت نابسامان سینمای ایران است.
حقیقت این است که آن چیزی که در ژانر وحشت ذهن و روان ما را معطوف به خود میکند امری ناشناخته است؛ موضوعی غریب که به ظاهر چندان تجانسی با ما ندارد و گویی از سرزمین و از فضایی دیگر به سوی ما حمله ور میشود. اما در واقع این حس غریب ظاهر موضوع است و سطح عمیقتر آن وقتی برای ما روشن میشود که متوجه بشویم آنچه باعث وحشت و یا حس هراس در ما میشود امر سرکوب شدهای است که از خودآگاه ما دور و به ناخودآگاه ما نزدیک شده است.
سینما جولانگاه خلق واقعیات و توهمات است، سینما را باید در حسی که از بر آن در مخاطب غلیان میکند شناخت. گاهی عاشقانه است؛ گاهی میخنداند؛گاهی طعنه میزند؛گاهی گاهی منزجر میکند؛گاهی هم یکه تاز میشود، خودش را فدا میکند تا پیشرو باشد. فحش میخورد تا در ساحت غلطکی ظاهر شود که جاده صاف کن مسیری خاکی برای عبور و مرور صنعت(بخوانید هنر)ناب باشد.