آتشکده ی وجود او همیشه فروزان است و یاس و انجماد را دواست. هنرمند بی حضور تن نیز همیشه در صدر است و همیشه در قدر، ویژه آنکه در دل مردم زمانه ی خویش مقیم باشد و سرریز این باورِ اقامت را در چشم آنان به عین دیده باشد.
من همیشه خواستهام به بهترین وجهی که برایم امکان دارد، از هنرمندان بزرگ مملکت مان قدر شناسی کنم و خالصانه در مقابل آنها تعظیم کنم. اینطور بود که وقتی استاد شجریان در بزرگترین و مهم ترین سالن پاریس (سارا برنارد) کنسرت داشتند، عرق هم وطنیام به جوش آمد..
جریان در عرصه موسیقی ایرانی یک پژوهشگر است؛ حقیقت جویی خستگی ناپذیر که تمام تلاش خود را معطوف به یافتن معرفت و اشراف بر قد و بالای این سنت ساخته تا آن جان را باری دیگر با کالبدی در خورِ عصرِ کنونی احضار کند و مخاطبان تشنه را با چهرۀ آن زیباروی گریز پا روبرو کند...
اين كه مىنويسم شجريانِ هنرمند از آن است كه نمى توان چنين عنوانى را به هر آن كه با هنر سر و كار دارد داد. دريغا كه با او رفت و آمدِ دوستانه نداشتم چنان كه مثلاً با دوستِ فقيدم محمدرضا لطفى داشتم. پس اين براستى استادِ موسيقي آوازى ايران را چند بارى بيش نديدم...
زمانی که من ایران بودم با آقای شجریان کار مشترکی نداشتیم ولی در ۱۴-۱۵ سال گذشته نزدیکی به خصوصی بین ما ایجاد شد بطوریکه ۱۵ سال پیش وقتی بعد از ۳۰ سال برای اجرا با ارکستر سمفونیک به ایران آمدم آقای شجریان جزو اولین افرادی بودند که به کنسرت آمدند..
استاد شجریان در رشته موسیقی سنتی بودند و من در حوزه ی کلاسیک و این دو مقوله و دنیای متفاوت هستند. به این دلیل نمی توانم نظر دقیق تکنیکال راجع به کارشان بیان کنم...
جایگاهی که ایشان در آواز ایرانی کسب کرده اند، جایگاه بسیار رفیعی ست. به اعتقاد من وقتی میخواهیم نمره ای به یک خواننده بدهیم نمره ی مهم را به آواز او میدهیم...
آخرهای تابستان به خاطر جشن هنر میرفتیم به شیراز. با اتوبوس و ده دوازده ساعت توی راه. بعدش هم خسته میشدیم از برنامههای پشت سر هم و دوان دوان از جایی به جایی رفتن. اما آواز خوانی محمد رضا شجریان را از دست نمیدادم که برای تماشا روی چمن محوطه مینشستم و جوانی را تماشا میکردم که خوب میخواند و زیبا بود با ابروهای پر پشت و پیوسته...
چهل روز از درگذشت هنرمند محبوب ایران، هنرمندی که در دل مردم جا داشت و عاشقانه او را دوست میداشتند. در این مدت شاهد بودیم که او چه جایگاهی نزد ملت عزیز ایران دارد و چنین محبوبیتی نزد مردم، تقریبا بیسابقه است...
ارزش بعضی کلمهها و احساسات را نخنما کردهایم؛ مثل عشق، استاد، اسطوره و ... و این نادرستترین رفتار ماست درقبال هرچه که ارزشمند است. همین که کسی در هنری ماندگار است؛ نزد مردم ماندگار است و هنر او حتی پس از مرگ؛ زنده و جاوید؛ خود بیانگر تاثیرِ هنر اوست. اینجا درست همانجایی است که «نام» برای تعریف از او، بسنده است و نیازی به هیچ پیشوند و پسوند دیگری نیست. پس از فوت زنده یاد محمدرضا شجریان، یکی از اهالی موسیقی که رفتار اهالی این هنر را به نقد کشید، «پیمان سلطانی»- موسیقیدان، منقد و نظریه پرداز- بود. او معتقد است بعضی القاب و نقل بعضی داستانها، نه تنها به هنر محمدرضا شجریان اضافه نمیکند؛ بلکه به جایگاه او در عرصه هنر نیز خدشه وارد میکند. با پیمان سلطانی درباره ی همه این نقد و نظرها گپی زدهایم که در ادامه میخوانید.
نوشتن و گفتن و شنیدن از اسطوره هنر ایران در این شرایط کار آسانی نیست. مگر قلم و کاغذ میتواند گویایی احساس درون کشوری باشد که فرزندش را قرار است در آغوش خاک کشاند. چه باید گفت و شنید که تاکنون نگفته و نشنیدهایم. اما چه کنیم که درد فراق برایمان طاقتفرساست و حجم دلتنگی امانمان نمیدهد. تمام نوشتنها نه در رثای معجزه هنر ایران زمین بلکه برای قرار دل بیقرار خودمان است. نام محمدرضا شجریان دیگر یک نام و عنوان نیست بلکه یکنماد برای یک کشور است. نماد آزادی و انسانیت، نماد شرافت و مردانگی، نماد هنر ایران زمین…...
از برخی ابراز احساسات و دلسوزیهای شخصی قابل احترام و درک این چند روزه که بگذریم، اما واکنشهای احساسی و هیجانی برخی مدیران خاص که گاه چیزی بیش از نوشدارویی بعد از مرگ سهرابهای فرهنگ و هنرمان نیست...
محمدرضا شجریان که عصر روز یکشنبه (۱۳ مهر ماه) به دلیل شرایط عمومی ناپایدار به بیمارستان منتقل شده بود، همچنان در وضعیت جسمانی ناپایداری قرار دارد و در شرایط بالینی این هنرمند نامی هنوز تغییری ایجاد نشده است.
قطعه «عشق سفید» اثر دکتر اردشیر هوشنگی، روایتگر عاشقانههای پزشکان و کادر درمان در مسیر خدمت و ایثار برای مردم و تا آخرین لحظههاست، اما این بار از زبان دل پزشکی هنرمند که خود با همه وجود تمام این عاشقیها را تجربه و حس کرده است و حالا با زبان موسیقی برای مردمش روایت میکند...
معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با توضیح درباره برنامه کرونایی این معاونت و طرح های کلان این نهاد برای هنرمندان از پیگیری پرداخت تسهیلات خبر داد و سند توسعه هنر، شبکه شهرهای خلاق هنر؛ دو طرح کلان این معاونت در دولت دوازهم دانست...
سولماز نراقی، متولد بیست و دو شهریور هزار و سیصد و پنجاه و هفت، همدان، شاعر، نویسنده و هنرمند میان رشتهای، فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه علامه طباطبایی، عضو انجمن بین المللی ایران پژوهی و مدرس سابق انجمن خوشنویسان تهران...