اين كه مىنويسم شجريانِ هنرمند از آن است كه نمى توان چنين عنوانى را به هر آن كه با هنر سر و كار دارد داد. دريغا كه با او رفت و آمدِ دوستانه نداشتم چنان كه مثلاً با دوستِ فقيدم محمدرضا لطفى داشتم. پس اين براستى استادِ موسيقي آوازى ايران را چند بارى بيش نديدم...
ایتالیا و ایران روابط دیرینهای دارند. وارثان دو تمدن بزرگ هستند که همواره با هم گفتگو و تعامل داشتهاند. این دو کشور بخصوص تا عصر حاضر همواره روابط نزدیکی را در همه زمینهها حفظ کرده اند. من از بدو ورودم به ایران، علیرغم تفاوتهایی که طبیعتا وجود دارند، تحت تاثیر مشابهتهای زیاد بین دو ملت قرار گرفتم.
زمانی که من ایران بودم با آقای شجریان کار مشترکی نداشتیم ولی در ۱۴-۱۵ سال گذشته نزدیکی به خصوصی بین ما ایجاد شد بطوریکه ۱۵ سال پیش وقتی بعد از ۳۰ سال برای اجرا با ارکستر سمفونیک به ایران آمدم آقای شجریان جزو اولین افرادی بودند که به کنسرت آمدند..
استاد شجریان در رشته موسیقی سنتی بودند و من در حوزه ی کلاسیک و این دو مقوله و دنیای متفاوت هستند. به این دلیل نمی توانم نظر دقیق تکنیکال راجع به کارشان بیان کنم...
جایگاهی که ایشان در آواز ایرانی کسب کرده اند، جایگاه بسیار رفیعی ست. به اعتقاد من وقتی میخواهیم نمره ای به یک خواننده بدهیم نمره ی مهم را به آواز او میدهیم...
چهل روز از درگذشت هنرمند محبوب ایران، هنرمندی که در دل مردم جا داشت و عاشقانه او را دوست میداشتند. در این مدت شاهد بودیم که او چه جایگاهی نزد ملت عزیز ایران دارد و چنین محبوبیتی نزد مردم، تقریبا بیسابقه است...
ارزش بعضی کلمهها و احساسات را نخنما کردهایم؛ مثل عشق، استاد، اسطوره و ... و این نادرستترین رفتار ماست درقبال هرچه که ارزشمند است. همین که کسی در هنری ماندگار است؛ نزد مردم ماندگار است و هنر او حتی پس از مرگ؛ زنده و جاوید؛ خود بیانگر تاثیرِ هنر اوست. اینجا درست همانجایی است که «نام» برای تعریف از او، بسنده است و نیازی به هیچ پیشوند و پسوند دیگری نیست. پس از فوت زنده یاد محمدرضا شجریان، یکی از اهالی موسیقی که رفتار اهالی این هنر را به نقد کشید، «پیمان سلطانی»- موسیقیدان، منقد و نظریه پرداز- بود. او معتقد است بعضی القاب و نقل بعضی داستانها، نه تنها به هنر محمدرضا شجریان اضافه نمیکند؛ بلکه به جایگاه او در عرصه هنر نیز خدشه وارد میکند. با پیمان سلطانی درباره ی همه این نقد و نظرها گپی زدهایم که در ادامه میخوانید.
فاطیما بهارمست، متولد ده تیر هزار و سیصد و هفتاد و پنج، تهران، فارغ التحصیل رشته بازیگری از دانشکده هنرهای زیبای تهران، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، در کارنامه هنری او میتوان به مجموعههای تلویزیونی «راه شب»، «حلقه سبز»، «ساعت شنی»، «پاتوق»، «آخرین بازی»، «از سرنوشت دو» و همچنین فیلمهای سینمایی «درخت سیب»، «خسیس» و «شهروند» اشاره کرد، با فاطیما بهارمست که این شبها سریال از سرنوشت سه را روی آنتن دارد گفتگوی پاییزی داشته ایم که با هم میخوانیم...
دوران هنرستان خود را در رشته گرافيك تا دوم در شهر اصفهان درهنرستان فضيلى و از سوم تا پيش دانشگاهى را درشهر كرج در هنرستان مهرگان گذراندم. ديپلم گرافيك هستم و مدرك مقدماتى فوتوشاپ از مجتمع فنى تهران...
شاهین رشیدی متولد ۹ آبان هزارو سیصدوهفتاد و دو درتهران و فارغ التحصیل دانشگاه هنر و معماری تهران یکی از کارگردانان جوانیست که میشود به آتیه درخشانش امیدوار بود..
سجاد نجفی، متولد چهارده مرداد هزار و سیصد و هفتاد، تهران، فارغ التحصیل رشته نقاشی، سابقه برگزاری پنج نمایشگاه انفرادی و گروهی در زمینههای نقاشی و طراحی پوستر تئاتر، شرکت در جشنوارههای مختلف بین المللی و ...
ساناز طاری، متولد پانزده اردیبهشت هزار و سیصد و هفتاد و سه، تهران، فوق لیسانس بازیگری، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، در کارنامه هنری او میتوان به فیلمهای سینمایی «گشت دو»، «رها» و همچنین مجموعههای تلویزیونی «آژانس دوستی»
یک متخصص بیماری های داخلی و فعال رسانه، با بیان اینکه اخبار جعلی سعی در دروغ نشان دادن کرونا دارند، عنوان کرد که شرایط بیماران کرونایی از آنچه در رسانههای رسمی اعلام میشود هم سختتر است...