تئاتر ما را از دنیای خودمان جدا می کند!
- شناسه خبر: 46980
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۳ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۲۱

هنرمندنیوز: این اجرا چه حرفی برای گفتن دارد؟
شادی اسدپور: این اثر درباره آدم هایی است که با درد روح دست و پنجه نرم می کنند، آدم هایی با تنهاییِ اسفناک و زجرهایشان، ما دچار بیش ارتباطی هستیم و در نهایت به شدت تنهاییم، ما یکدیگر را نه می بینیم و نه می شنویم، ما فقط دید می زنیم و می گذریم، ما در کنار همیم و تنهاییم، ما روی سطح شناوریم و روابطمان عمقی ندارد و این یعنی انزوا، انزوایی که ما را از خود جدا می کند.
اجرا بازی همزمان کلام و بدن را با هم داشت، برای تلفیق آنها و آمادگی چه پیش زمینه ای برای خودتان آماده کرده بودید؟
هلیا تصدیقی: بله همان طور که می دانید در کارهای خانم اسدپور تمام بازیگران نمایش بیان و فرم بدنی مختص به خودشان را دارند که ما فرم اصلی را از ایشان می گیریم و با به کارگیری حواس و عواطف خود و با توجه به موقعیت و میزانسن از خلاقیت خود استفاده می کنیم، هر کارکتر با توجه به پیش زمینه ای که از او در نمایشنامه داریم با مسائلی رو در رو می شود و در نویسندگی شادی اسدپور ما شاهد این هستیم که به زیر متن ها توجه زیادی شده است و مطالعه فراوان متن شما را به درک درست تری از نمایشنامه می رساند، برای مثال همه ما می دانیم که «دزدمونا» قربانی یک شک شده است و با مطالعه زیاد و در نظر گرفتن خود در موقعیت های مشابه و حواس فعال می توانیم به هماهنگی درستی بین بیان و بدن برسیم.
لیدا جهانی: پروسه اجرای ما اصلا یک موضوع یک دفعه ای نبود، همه چیز با برنامه شروع شد و ادامه پیدا کرد تا به اجرا رسیدیم و هماهنگی بیان و بدن به شدت پر چالش نقش من، نیاز به تمرین خیلی زیاد داشت و خب هفت ماه هم برای آن وقت گذاشتم، یک تایمی صرفا برای متن و بیان سپری شد، بعد از آن بدن کاراکتر را دریافت کردم و به مرور، بدن و بیان و میزانسن را کار می کردم تا به مرحله حس و جان دادن به نقش رسیدم، من در این دوره کاملا آکادمیک تئاتر را یاد گرفتم و به عنوان کسی که اولین بار است که دارم صحنه تئاتر را تجربه می کنم قائدتا با راهنمایی های دلسوزانه استادم خانم اسدپور به این مرحله رسیدم.
چرا سراغ بازیگری آمده اید؟
امیرحسین قاسم آبادی: برای نشان دادن شخصیت واقعی خودم باید راهی پیدا می کردم، بی تعادل در ظاهر و درون آزار دهنده بود، به بازیگری علاقه داشتم، دو سالی می شود در این فضا حضور دارم، دارم یاد می گیرم چطور رها باشم و بدون ترس و قضاوت شدن زیست کنم، بازی در کارکترهای که به من محول می شود به من آموزش می دهد چطور در واقعیت با احساساتم و عواطفم برخورد کنم و از دیالوگهای که به من داده می شود، تمرین می کنم چطور بدون ترس و قضاوت شدن در جامعه خودم را بیان و نمایان کنم، امروزه تمرین، عشق، صحنه، دیالوگ، حواس پنجگانه، تماشاگر و استاد عزیزم به من امیر حسین کمک می کند که چطور در جامعه زندگی کنم.
چه ویژگی هایی از نقش بیشتر شما را جذب خودش کرد؟
کسری حسینی: بیشترین ویژگی این نقش که من را جذب خودش کرد این بود که با یک نفر به صورت خیالی حرف می زنم، این ویژگی برای من خیلی مهم است که تمام مدت تصویر یک نفر را می بینم و درخیالم با یک نفر دیگر زندگی می کنم، ما آدم ها در ذهنمان رویاپردازی می کنیم، من در این نقش عشق را خیال می کنم.
کار کردن با خانم اسدپور چگونه تجربه ای بود؟
امیرحسین شفیعی: اول از همه اینکه قبل از کار کردن با خانم اسدپور از روش کاری ایشان اطلاع داشتم و کارهای ایشان را دنبال می کردم، همین موضوع در ابتدای کار با ایشان خیلی به من کمک کرد، از مهمترین ویژگی های ایشان می شود جدیت و نظم را نام برد و این که همیشه همراه بازیگر هستند، چیزی که می شود درباره خانم اسدپور گفت این است که هیچوقت اجازه نمی دهند هیچ اتفاقی ایشان را از چهارچوب هایشان دور کند و اینکه من در طول این هفت ماه خیلی مسائل را از ایشان یاد گرفتم و برای من یک تجربه عالی بود، اعتقاد خانم اسدپور به تمرین مداوم است چیزی که همه در اینکار از آن با خبر هستند ولی همه آن را به نحو احسن انجام نمی دهند اما در گروه ما با توجه به جدیت همه عوامل، خانم اسدپور و همین طور بازیگران اینکار به بهترین شکل انجام شد که خروجی آن را به بهترین شکل در کار می بینیم.
مخاطب اجرا بیشتر چه نوع آدمهایی هستند
علیرضا میمی: مخاطبین ما از هر گروهی می توانند باشند به علت اینکه تمام احساس و افکار نویسنده جوری در کار پیاده شده که مخاطبین خیلی راحت با کار ارتباط می گیرند، تکنیک در نوشتن و اجرا در کارهای خانم اسدپور تمام مخاطبین را در بر می گیرد، الزاما نباید مخاطبین کارهای ایشان انسان های فرهیخته یا اندیشمند باشند و یا حتما باید نمایشنامه کار را خوانده باشند، البته کسانی که با سبک و جنس کارهای خانم اسدپور آشنایی دارند به مراتب بیشتر دنبال کننده ایشان هستند و کسانی که شناخت کمتری از طراحی و سبک ایشان در تئاتر دارند و به دنبال نگاهی نو و شیوه های جدید اجرا هستند قطعا به تماشای کارهای ایشان می نشینند؛ نگاهی متفاوت و جنون آمیز .
تلخی ها و شیرینی های تئاتر از نظر شما چیست؟
علی انیسی: تلخی و شیرینی دو مقوله ای هستند که نمی شود از هم جدایشان کرد، نمی توانم الان بگویم این زحماتی که ما در این هفت ماه کشیده ایم تلخ بود و نه اینکه الان که دارند این کار را می بینند و بازخورد خوبی دارد برای من شیرین است، من کار را دوست داشته ام با تمام زجرها، دردها، عشق، وابستگی، جنون و تنهایی که درونش بود، با تمام این نکات کار برای من شیرین بود، من این ها را بخشی از زندگی می بینم، تنها چیزی که راجع به نقش یاگو می توانم بگویم این است که چه چیزی باعث می شود یک آدم به این حجم از عقده برسد، من زمانی که داشتم این عقده ها را بازی می کردم باعث شد در زندگی روزمره رهاتر باشم.
پارسا توکلی: تلخی تئاتر را در خستگی تمرین ساعت سه صبح می بینم و زخم دستی که بر اثر تمرین زیاد صورت گرفته! به شکلی تمرین تئاتر شیرینی و تلخی اش در هم تنیده شده چون تئاتر مثل زندگی می ماند، تلخی و شیرینی و غم و شادی همیشه در کنار هم معنی پیدا می کنند، آن حسی که می خواهید به نقشتان برسید و کارگردان می گوید همین است یا می گوید نه اینجوری بازی اش نکنید این احساسات به شما زندگی می بخشد، تئاتر من را از دنیای خودم جدا می کند.
فضا چقدر برای رشد جوانها در دنیای نمایش امروز مهیا است؟
میثم کریمی: در دنیای امروز و در کشور ما با توجه به تغییرات مدیریتی که در بدنه تئاتر کشور هم رخ می دهد، شرایط کمی متفاوت است و به راحتی نمی توان درباره مهیا بودن شرایط پیشرفت جوانان تئاتر صحبت کرد، ما باید تئاتر را به سمت و سوی پیشرفت سوق بدهیم، امروزه با تماشای فیلم تئاترهای کشورهای صاحب سبک نظیر لهستان و فرانسه و… متوجه می شویم چقدر از تکنولوژی بهره می برند و روز به روز پیشرفت در آنها شایان توجه است اما ما متاسفانه عقب گرد را تجربه می کنیم، به ویژه در شهرستان ها تئاتر مورد ظلم واقع می شود و همین حالا در تهران نیز با وجود سالنهای زیادی که راه اندازی شده است تعداد انگشت شماری نمایش خوب روی صحنه است، تئاتر دانشگاهی نیز که همان بستر پرداختن به استعداهای جوانان است، مورد بی مهری قرار دارد در حالیکه در سال های نه چندان دور تئاترهای دانشگاهی که در جشنواره تئاتر دانشگاهی مورد توجه قرار می گرفتند عمدتا در اجرای عموم نیز مورد استقبال بودند، بالاخره باید جایی به داد تئاتر رسید و در غیر این صورت روند عقبگرد خواه برای جوانان و خواه پیشکسوتان این هنر ادامه دارد، زیرا کشوری که فرهنگ و به طور اخص تئاتر غنی دارد مورد هجمه قرار نمی گیرد.
مهدی دنیوی: این اثر محصول و تهیه و تولید چهارمین کارگاه آغاز تا پایان موسسه هنری آرتا است که بعد از هفت ماه تمرین سخت و پرانرژی در حال حاضر در سالن دیوار چهارم روی صحنه است، ممنونم بابت تمامی لطف و زحمت استادم، فضا برای رشد جوان ها در خیلی از جاها برای کسانی که اول راه هستند محدود است و به ندرت پیش می آید که دغدغه مند باشند، اما در موسسه هنری آرتا اینطور نیست و هچنین اخلاق حرفه ای و کار تیمی و پر انرژی که در این موسسه وجود دارد به نظر من آن را از بقیه جدا می کند، من اولین تجربه بازیگری ام را سال گذشته با نمایش دیگری از خانم شادی اسدپور تجربه کردم و بسیار آموختم.
فکر می کنید ده سال بعد کجا باشید؟
علی محمدنیا: من خودم را ده سال دیگر بازیگر حرفه ای می بینم که تجربیات بسیاری دارد و در تئاتر از بازیگرهای سرشناس و قوی محسوب می شود و اینکه تا آن زمان کلی کاراکتر متفاوت را بازی کرده ام و جازه بهترین بازیگر مرد جشنواره را گرفته ام، همچنین ده سال دیگر دوست دارم کلی کتاب خوانده باشم و دانش زیادی کسب کرده باشم، چون بازیگری یک علم است و لازم است در مسیر آن بسیار مطالعه کنم و به بینش برسم
محمد عورکی: ده سال زمان بسیار زیادی است و قطعا اتفاقات تلخ و شیرینی رخ خواهد داد با این حال فکر می کنم ده سال بعد با تمرین و حفظ سلامتی و مطالعه و آزمون و خطا در حوزه بازیگری تئاتر و سینما بتوانم در فیلم و تئاترهای مهمی بازی کنم و حداقل تمامی جوایز معتبر داخلی را در بازیگری تئاتر و سینما بدست بیاورم، بازیگر شناخته شده و محبوبی بشوم و از لحاظ مالی به استقلال برسم و بتوانم به شهرهای مختلف سفر کنم و از آنجایی که من هنر را با عکاسی شروع کرده ام عکاسی کنم و همینطور از آنجا که من عاشق بازیگری هستم ممکن است که استارت حضور در فیلم های خارجی را بزنم و حضور در سینمای خارج کشور را تجربه کنم و به عنوان یک ایرانی بتوانم در سینمای خارجی مطرح بشوم، امیدورام تمام چیزی که از ده سال آینده تصور می کنم اتفاق بیفتد.
یک اتفاق ایده آل همین الان برای شما چه می تواند باشد؟
سپیده نور صالحی: درک این مسئله که هیچ اتفاق ایده آلی در گذشته پیش نیامده و قرار هم نیست که در آینده پیش بیاید، درک اهمیت لحظه ای که در آن هستیم که هیچ اتفاق دیگری به اهمیت و بزرگی آن پیش نیامده و نخواهد آمد، هر لحظه ای که در جست و جوی اتفاق ایده آل هستیم، در ایده آل ترین اتفاق ممکن قرار داریم، درک اتفاق «بودن» وقتی در رویاییم!
استقبال از اجرا تا امروز چگونه بوده است؟
غزاله کارآموز: در چند روز ابتدایی نمایش استقبال بسیار خوب بوده است، مخاطبین زیادی تا الان برای تماشا آمده اند و ما مجبور شده ایم گزینه ظرفیت اضافه را در سایت باز کنیم، این کار در حین اجرا با مخاطب ارتباط مستقیم دارد و همین قسمت ماجرا است که نمایش را خاص و ترسناک می کند که خب برای مخاطب بسیار جذاب است، تماشاگران هر کدام یک رسانه هستند ودر زمانی که بعد از اجرا در مورد کار صحبت می کنند متوجه می شویم که بازخورد مثبتی نسبت به نمایش داشته اند، امیدواریم که در روزهای آتی هم به همین صورت باشد.
آیا از این بچه ها چهره جدیدی به هنر نمایش و تصویر ما معرفی خواهد شد؟
شادی اسدپور: هنرجوها در مسیر این کارگاه یاد می گیرند که چطور از امکانات جسمانی، بیانی، عاطفی و احساسی شان در مواجه با نقش استفاده کنند، من در این کارگاه بیش از هر چیز تلاش می کنم که به هنرجوهایم از سختی مسیر بگویم و به آنها بیاموزم که بازیگری یک علم است و باید برای آن بخش بزرگی از زندگی شان را وقف کنند، وقف کردن یعنی باید برای آن بسیار وقت بگذارند، من به تمرین زیاد و سخت معتقدم، با این شرایط است که می توانند در این عرصه بمانند.
گفتگو: عباسعلی اسکتی
عکس: پریسا توکلی