رسانه مهم است اما اولویت نیست!
- شناسه خبر: 90132
- تاریخ و زمان ارسال: 14 اردیبهشت 1404 ساعت 6:45

در سالهای اخیر بارها و بارها از لزوم تقویت «جبهه فرهنگی» و «توان رسانهای کشور» سخن گفته شده، اما در عمل، جز وعدههای تکراری و طرحهای نیمهکاره، چیزی عاید رسانهها نشده است. رسانهها، بهویژه مطبوعات و رسانههای مستقل، با کمترین امکانات و در شرایطی طاقتفرسا فعالیت میکنند؛ درحالیکه دشمن بیرونی با بودجههای میلیاردی، تکنولوژی پیشرفته و تیمهای حرفهای هر روز خاکریز جدیدی از ذهن مردم را هدف میگیرد.
یکی از نمونههای بارز بیتوجهی دولتها به حوزه رسانه، بیسرانجام ماندن طرحهایی است که قرار بود پشتوانهای جدی برای توسعه فرهنگی کشور، از جمله تقویت رسانهها، باشند. از جمله این طرحها، قانونی بود که بر اساس آن باید ۲ درصد از سود خالص شرکتهای بزرگ، از جمله پتروشیمیها، صنایع فولادی، معدنی و سایر بنگاههای بزرگ اقتصادی به فعالیتهای فرهنگی، رسانهای و هنری اختصاص پیدا میکرد. این قانون سالها پیش به تصویب رسید، اما هیچگاه اجرایی نشد و در پیچوخم بروکراسی اداری یا کماهمیت شمردن فرهنگ در تصمیمگیریهای کلان، فراموش شد. یا یک قانی دیگر که یک درصد از اعتبار هزینه ای بانکها و شرکت های دولتی برای ارتقاء فعالیتها و تولیدات فرهنگی اختصاص یابد! ایا واقعا به این قوانین عمل میشود؟
پرسش اینجاست: مگر نه اینکه دشمنان این سرزمین، در اولین گامهای حمله خود، رسانهها را به خدمت میگیرند؟ مگر نه اینکه ذهن مردم، بهویژه نسل جوان، هر روز در معرض بمباران اطلاعاتی شبکههای غربی قرار دارد؟ پس چرا رسانههای ما که در صف اول این مقابلهاند، همچنان رها شده و بیپشتوانهاند؟
تأمین منابع مالی پایدار برای رسانهها، بهویژه مطبوعات مکتوب، امروز به یک ضرورت غیرقابل انکار تبدیل شده است. کاغذ، تجهیزات چاپ، دستمزد روزنامهنگاران، آموزش، تولید محتوای باکیفیت و راهاندازی پلتفرمهای رقابتی در فضای مجازی، همگی نیازمند سرمایهگذاری هدفمند و مستمر است. رسانهای که دغدغه معاش دارد، نمیتواند صدای رسای مردم و مدافع منافع ملی باشد.
در این میان، مسئولیت دولت صرفاً تزریق مقطعی منابع یا برگزاری جشنوارههای نمایشی نیست. دولت باید نقش سیاستگذار، تنظیمگر و تسهیلگر را ایفا کند و زیرساختهای قانونی و اقتصادی لازم را برای تقویت رسانهها فراهم آورد. یکی از این زیرساختها، الزام قانونی برای تخصیص بخشی از سود شرکتهای بزرگ به حوزه فرهنگ و رسانه است. اگر فقط بخشی از درآمدهای کلان این شرکتها که از منابع ملی ارتزاق میکنند، صرف تقویت رسانهها شود، میتوان شاهد یک جهش جدی در کیفیت، استقلال و اثرگذاری رسانههای داخلی بود.
از سوی دیگر، تازهترین تصمیمات در حوزه بیمهای نیز نشان میدهد که نهتنها حمایت جدیدی صورت نگرفته، بلکه گاهی حمایتهای موجود هم کاهش یافته است. بر اساس بخشنامه جدید سازمان تأمین اجتماعی و در اجرای بند «د» ماده ۲۸ قانون برنامه هفتم توسعه، از ابتدای سال ۱۴۰۴ معافیت کارگاههای تا پنج نفر از پرداخت حق بیمه سهم کارفرما محدود شده و فقط بخشی از مزد مشمول معافیت خواهد بود، نه کل آن. این تغییر، در عمل فشار مضاعفی بر رسانههای کوچک، نشریات محلی و مؤسسات فرهنگی خواهد آورد و در تضاد کامل با شعارهای حمایت از تولید فرهنگی است.
رسانهها صرفاً ابزار اطلاعرسانی نیستند؛ آنها سازندگان هویت ملی، حافظان فرهنگ بومی و حاملان پیام انقلاباند. فرستادن این نیروهای خط مقدم بدون تجهیزات، بدون بودجه، بدون امنیت شغلی و بدون برنامه، به معنای شکست حتمی در نبردی است که هر روز پیچیدهتر و گستردهتر میشود.
از سوی دیگر، نباید نقش قانونگذاری و نظارت مجلس را نادیده گرفت. اگر مجلس، اجرای دقیق قوانین حمایتی از رسانهها را پیگیری کند، اگر بهجای تمرکز صرف بر فضای مجازی، به مطبوعات کاغذی و رسانههای مستقل توجه شود، میتوان امید داشت که بخشی از این خلأ پر شود. همچنین، لازم است نهادهای ناظر و فرهنگی مانند وزارت ارشاد، سازمان صداوسیما، و شورایعالی انقلاب فرهنگی، رویکردهای خود را از «مدیریت رسانه» به سمت «حمایت از رسانه» تغییر دهند.
در پایان، باید صریح گفت: رسانه در ایران امروز، دیگر یک ابزار فرعی یا تزئینی نیست. رسانه، خط مقدم جبهه فرهنگی کشور است؛ اما خط مقدمی که بیسپر و بیسلاح رها شده است. اگر قرار است در نبرد روایتها پیروز شویم، باید از همین امروز تصمیم بگیریم که به رسانهها به چشم سربازان میدان جنگ نگاه کنیم؛ سربازانی که نه فقط باید حمایت شوند، بلکه باید به آنها اعتماد کرد، به آنها تکیه کرد و از آنها برای ساخت آیندهای روشن بهره گرفت.
مهدی احمدی / مدیرمسئول