زهرا بهروزمنش: ماندگار شدن بزرگترین حسن بازیگری است
- شناسه خبر: 41291
- تاریخ و زمان ارسال: 24 بهمن 1400 ساعت 23:39

هنرمندنیوز: با «زهرا بهروزمنش» پس از تماشای فیلم «شب طلایی» در جشنواره چهلم فجر گفتگویی کوتاه داشته ایم که با هم می خوانیم.
این فیلم چه حرفی برای گفتن دارد؟
به نظر من اجازه بدهیم خود مخاطب با فیلم مواجه شود و آن را تماشا کند چون هر کدام از ما با جهان خودمان فیلم را می بینیم، ممکن است آقای یوسف حاتمی کیا به عنوان نویسنده و کارگردان بتواند بگوید که از نوشتن این قصه یا ساختن فیلم چه می خواسته بگوید ولی در مورد اینکه چه حرفی برای گفتن دارد فقط مخاطب می تواند نظر بدهد آنهم هر کس با جهانی که زیست کرده و نگاهی که خودش دارد.
فکر می کنید فیلم «شب طلایی» با اقبال مردم مواجه شود؟
کلا همه آدما قصه شنیدن را دوست دارند و این فیلم فیلم قصه گویی است، بله به نظر من نه به خاطر اسم ها و رسم ها و حواشی اما با اقبال عمومی مواجه می شود، ما از بچگی با قصه بزرگ شده ایم و این فیلم فیلم قصه گویی است که ما همه کاراکترهای آن را دیده ایم و همه آنها برای ما شناس هستند، نه اینکه بگویم همه آنها خود ما یا خانواده ما هستند ولی همه را در جایی دور یا نزدیک در جامعه دیده ایم، هیچ کدام نامانوس یا غریبه نیستند و ما می توانیم با قصه هر کدام جلو برویم، آنها را بشنویم و دوست داشته باشیم پس به خاطر همین و اینکه محوریت قصه مادر است و مادر برای همه آدمها نقطه مهمی است با اقبال عمومی مواجه خواهد شد.
کار کردن با یوسف حاتمی کیا چگونه تجربه ای بود؟
کار کردن با یوسف حاتمی کیا برای من تجربه شیرین و دلچسبی بود، من بارها گفته ام آقای حاتمی کیا جدا از اینکه فیلم اولشان بود و سنشان کم بود اما کاملا این کار را بلد بودند چون درس این حرفه را خوانده اند و از اول در خانواده ای متولد شده اند که در آن صحبت سینما وجود داشته است، به خاطر همین می توانند به این فضا ورود کنند و در آن خوب باشند و بدانند که چه چیزی می خواهند، به عنوان یک بازیگر تکلیف شما با کارکتر معلوم بود و توانستیم با هم یک همکاری خیلی خوب را داشته باشیم و خیلی بابت این همکاری خوشحال هستم.
جشنواره هایی مثل جشنواره فجر چقدر به روند رو به رشد سینمای ما کمک می کند؟
اصولا جشنواره ها با خودشان یک شور و شوق و یک همبستگی می آورند، آدمهایی که در یک قشر فعالیت می کنند در طول جشنواره در یک مکان و زمان مشخص دور هم جمع می شوند، گپ می زنند و همدیگر را می بینند و معاشرت می کنند، رقابتی که در جشنواره ایجاد می شود شور مضاعف ایجاد می کند ولی جشنواره فجر امسال به نظر من نقطه ضعف های خیلی زیادی داشت، چه به لحاظ پیش تولید جشنواره و چه مدیریت اتفاق ها و امروز هم که من دارم با شما گفتگو می کنم یک خبر عجیب غریب شنیده ایم که سیمرغ آرای مردمی حذف شده است! من نمی دانم چه منطقی می تواند پشت این داستان باشد که ما وقتی نمی توانیم صحت آرا را تایید کنیم بیاییم صورت مساله را پاک کنیم، به نظر من سیمرغ آرای مردمی یکی از مهمترین بخش های جشنواره است، جشنواره ها خیلی کمک کننده هستند ولی در رابطه با جشنواره فجر امسال نظری ندارم و گذر زمان کمک می کند و نشان می دهد که چقدر این جشنواره آسیب زننده یا جلوبرنده بوده است.
فضا چقدر برای رشد جوانها در عرصه نمایش و تصویر مهیا است؟
می توانم بگویم خیلی کم به خاطر اینکه ما الان یک عالمه آموزشگاه های معتبر و نامعتبر و دانشگاه های معتبر و نامعتبر برای رشته نمایش داریم و ما یک عالمه بازیگر تربیت می کنیم که خروجی این بنده خداهایی که دارند برای بازیگری تربیت می شوند، هزینه می کنند، از جان و عمر و وقت و پولشان می گذارند در نهایت می شود سرخوردگی و سرافکندگی و هیچی! اتفاقی که می افتد این است که خیلی کم پیش می آید کارگردان یا تهیه کننده به آدمی که اسم و چهره نیست اعتماد کند، ولی بارها و بارها ثابت شده نتیجه اعتماد همیشه تلخ و نفروختن نیست، به نظر من با تلفیق گروه بازیگرانی که با تجربه تر و شناخته تر هستند و مردم آنها را بیشتر دوست دارند و جوانهایی که ناشناخته هستند می شود هم فضا را برای ورود جوانها آماده کرد و هم فرصت دیده شدن فیلم را از دست نداد، به شرطی که این اعتماد وجود داشته باشد.
سختی های دنیای بازیگری از نظر شما چیست؟
بازیگری هم مثل همه شغل های دنیا لحظه های سخت و شیرین دارد، برای من شیرین ترین بعد بازیگری آنجایی است که شما اگر بتوانید در کاری که شروع کرده اید موفق باشید می توانید آدم ماندگاری شوید، یعنی زمانی که بمیرید و حضور فیزیکی در این جهان نداشته باشید اما همچنان با آثارتان هستید، مثلا آقای خسرو شکیبایی سالهاست که در میان ما نیستند ولی ما به محض اینکه جایی صدای ایشان را می شنویم و یا تصویرشان را می بینیم یادشان می افتیم و شیرینی دیگر بازیگری این است که شما فقط خودتان را زندگی نمی کنید و کاراکترهای مختلف را زندگی می کنید و این خیلی شیرین است.
و سختی های آن؟
سختی های خیلی زیادی دارد، وقتی شما مدتی کار می کنید و بعد یک مدت کار نمی کنید آزاردهنده است، مثلا در این مدت قرنطینه جدی کرونا که نزدیک دو سال وجود داشت بچه های تئاتر از فضای شغلی شان دور بودند و این نه تنها از نظر مالی آدم را دچار چالش می کند که به لحاظ روحی و روانی هم شما را خالی می کند، چون شما از کاری که دوست داشته اید و بلد آن بوده اید دور شده اید و این خیلی سخت است، یکی از سختی های کار بازیگری این است که شما انتخاب آدمها نباشید وخیلی اذیت می شوید و دیگر اینکه ما متریالی نداریم و متریال بازیگر خودش است، بدنش، صدایش، نگاهش، تخلیش،خلاقیتش و خیلی باید مواظب اینها باشد چون هر کاری که می کند دارد از خودش خرج می کند، ممکن است آسیب روحی یا جسمی ببیند و بعضی از این آسیبها غیر قابل جبران است.
در پایان از فعالیت های پیش رو صحبت کنید.
برای اردیبهشت و تیر سال بعد دو تئاتر دارم که الان سر تمرین آنها هستم و برای یک سریال هم صحبت کرده ام، سعی می کنم که خیلی آهسته و با صبر و دقت بیشتری کارها را انتخاب کنم و در انتخاب ها عجله نکنم.
عباسعلی اسکتی