شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۳
ویجت ها و آخرین اخبار
تیتر یک و اخبار برگزیده
آخرین اخبار، ویجت ها و جدول ها

نگاهی به فیلم «مغزهای کوچک زنگ‌زده»

فیلم مغزهای کوچک زنگ زده دو دسته مخاطب دارد دسته‌ی اول کسانی هستند که فیلم را به هیچ وجه دوست ندارند اما در خلوت‌شان به آن فکر می‌کنند و دسته‌ی دوم کسانی هستند که کاملا با فیلم موافق‌اند و با اشتیاق فراوان از فیلم تعریف می‌کنند.
فیلم مغزهای کوچک زنگ زده دو دسته مخاطب دارد دسته‌ی اول کسانی هستند که فیلم را به هیچ وجه دوست ندارند اما در خلوت‌شان به آن فکر می‌کنند و دسته‌ی دوم کسانی هستند که کاملا با فیلم موافق‌اند و با اشتیاق فراوان از فیلم تعریف می‌کنند.

فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده» دو دسته مخاطب دارد دسته‌ی اول کسانی هستند که فیلم را به هیچ وجه دوست ندارند اما در خلوت شان به آن فکر می‌کنند و دسته‌ی دوم کسانی هستند که کاملا با فیلم موافق‌اند و با اشتیاق فراوان از فیلم تعریف می‌کنند، نگارنده این یادداشت جزو دسته‌ی اول است، زمانی که فیلم را برای بار دوم تماشا کردم از تلخ بودن مضمون نسبتا لذت بردم، چرا؟ چون در حال حاضر به دلیل شرایط اجتماعی و زیستی در بحران اقتصادی قرار داریم اما بیشتر از بحران اقتصادی دچار بحران حادِ روحی شده‌ایم، کلیت آخرین اثر سیدی هم همین گونه است جهانی عصبی با روحیه‌های خشمگین و حتی افسرده!

مغزهای کوچک زنگ‌زده در وهله‌ی نخست یک نکته‌ی مهم دارد و آن هم قصه گویی ست، فارغ از مضمون و ایجاد روابط شخصیت‌ها، این اثر به شدت متکی به داستان گویی کلاسیک است و هیچ واهمه یی هم از تلخ شدن یا بحرانی شدن ماجرا ندارد چرا که قصد فیلمساز روایت کردن است، سیدی در شرایط کنونی تلاش کرده با محتوا به فرم برسد اما نگارنده معتقد است که سیدی در زمان نگارشِ فیلمنامه قطعا به فکر فرم فیلم بوده به همین دلیل محتوا و فرم به طور موازی تحت تاثیر قرار گرفته اند، اما معتقدم فرمِ اثر در بیشتر سکانس‌ها از محتوا جلو می‌زند و این موضوع شاید علاقه‌ی سیدی به تجربه گرایی فرمیک باشد و این میزان علاقه در فیلم‌های وی کم و زیاد می‌شود، اما مغزهای کوچک زنگ زده کامل کننده‌ی میزان علاقه‌ی او در ایجاد فرم است، سکانس خفه کردن خواهر را به یاد بیاورید میزان سن در آن سکانسِ مهم، آنقدر ساده اما هیجان انگیز و وهم آلود شکل گرفته که مخاطب می‌تواند از این سکانس هم متنفر باشد و هم لذت ببرد یا سکانس درگیری با پلیس در آن کارگاره و راه مخفی که باعث فرار شاهین و دوستش می‌شود این تمهیدات چگونه در فیلمنامه نوشته شده؟ مثلا می‌شود به سیدی انگ زد که تحت تاثیر سینمای گانگستری غرب بوده اما به هر شکل بوجود آوری این سکانس‌ها در فیلمنامه یا اجرا سخت و طاقت فرساست حتی اگر تحت تاثیر خیلی از اِلمان‌ها بوده باشد. مغزهای کوچک زنگ زده شکلِ جدیدی از ژانر اجتماعی را معرفی می‌کند ژانری که این روزها نمی‌تواند برای مخاطب جریان ساز باشد اما سیدی با شکل جدید از ژانر اجتماعی یا شهری توانسته خط روایی فیلمش را شکل بدهد، در وهله‌ی نخست شاید سینمای سیدی به طور نامحسوس مخاطب را به یاد سینمای مسعود کیمیایی بی اندازد اما هومن سیدی درانتخاب مضمونِ اجتماعی یا شهری بی پروا و صریح تر عمل می‌کند سیدی شخصیت فیلم‌هایش را در جهانی ترسناک رها می‌کند و از آن‌ها واکنش می‌خواهد.

اما همانطور که گفته شد نگارنده با این فیلم نتوانسته به طور صد در صد ارتباط برقرار کند، چرا؟

فیلم یک ناکجایی و نکبتی دارد که تلخ ست اما به سیاهیِ مطلق نمی‌رسد، فضای زیستیِ فیلم خیالی نیست اما غلو شده است آدم‌های فیلم میان تیپ و شخصیت در تعلیق به سرمی برند سیدی سعی کرده کاراکترهایش را در حد و اندازه‌ی تیپ نگه دارد، این فیلم شدیدا مخاطب را به یاد ابدویک روز می‌اندازد اما با ریشتر بالاتر و البته با غلظت خشونتِ بیشتر؛ بله مغزهای کوچک زنگ زده فیلم خشنی ست که سعی دارد فضای امروزی جامعه را به تصویر بکشد اما این ناکجایی و این تصویر از آدم‌ها که در فیلم می‌بینیم تا چه اندازه ما به ازای بیرونی دارند ؟ هستند اما نه به این حجم! این فیلم فضاهای خشونت برانگیزی در خانواده یی را نشان می‌دهد که دچار فقر فرهنگی و اجتماعی هستند، سیدی به عنوان کارگردان، فیلم جدیدش را با یک شیب رو به بالا شروع می‌کند این شیوه‌ی قصه گویی باعث می‌شود که مخاطب با فیلم همراه شود اما مخاطب به خوبی می‌تواند درک کند که با یک فیلم سراسر عصبانی مواجه است فیلمی که قصه می‌گوید اما بخش اعظمی از آن به تخیل و نگرش فیلمساز مربوط می‌شود اگر چه فیلم قصه و لحن دارد اگر چه فیلم موقعیت پردازی‌های همسو با لحن فیلم دارد اما این‌ها چگونه می‌توانند کنار هم چیده شوند که مخاطب احساس سیاه نمایی و خشونت در فیلم نکند؟ این خشم از کجا می‌آید؟ مسلما از جامعه‌ی کنونی اما سیدی در بوجود آوری موقعیت‌های تک تک نماهایش اغراق بیش ازحدی کرده است بطن موضوع، محتوایی که روایت می‌شود منطقی به نظر می‌رسد اما اتفاق‌های خشونت برانگیزی که در فیلم دیده می‌شود غیرقابل تصور است طوری که انگار سیدی علاقه مند بوده با کمک از تخیل خشونت را گسترش بدهد این گستردگی در ذهن مخاطب تاثیر منفی می‌گذارد اگر ابدویک روز با استقبال مخاطب مواجه شد به دلیل مصداق بیرونی اش بوده اما مغزهای کوچک زنگ زده تا چه اندازه نمود بیرونی دارد؟ این سه برادر با این رفتار شخصیتی می‌خواهند چه چیزی را ثابت کنند؟ این ناکجاآبادی به ناکجاییِ کاراکترهای فیلم کشیده شده است، موقعیت و فضاسازی زیستی شکل نمی‌گیرد؛ پسر نابالغ خواهر را خفه می‌کند به دلیل انتشار یک فیلم در موبایل، آیا این همان غیرت و ناموس پرستی ست که خواهر را خفه کنند و در باغچه‌ی خانه چال کنند؟ در دهه‌ی نود اشکالی ندارد که یک پسر نابالغ خواهرش را خفه کند و جان دادن خواهر را در قاب سینما ببینیم اما فیلم خانه پدری که روایتش برای چندین سال پیش است هنوز به دلیل یک سکانس این چنینی اما با چگالی پایین تر توقیف مانده است. از طرفی دیگر پدری در فیلم وجود دارد که فقط حضورش برای فحش شنیدن از سوی مادر و شاهین تدارک دیده شده است، این بافت شخصیتی سه برادر از کجا می‌آید از فقر فرهنگیِ همان ناکجاآباد؟ خوب چرا جغرافیای این قصه مشخص نمی‌شود؟ این فقر فرهنگی از کجا نشات می‌گیرد که پسر به مادر و پدرش فحش می‌دهد؟ برادر نابالغ پای بساط عرق خوری می‌شیند، اسلحه دست می‌گیرد و برادر بزرگ تر به گفته‌ی شاهین چوپان است به نوعی رییس است اما با تمام المان‌های شخصیتی که در فرهاد اصلانی جا گرفته شکور به آن ترسناکی که باید باشد نیست، در صورتی که می‌طلبید شکور هفت خط تر باشد اما سیدی قالب این آدم را فقط در پلک زدن‌های بی اختیار جا داده است و یک سکانس قمه کشی، سیدی بیشتر تلاش کرده که موقعیت را بغرنج نشان بدهد مغزهای کوچک زنگ زده می‌خواهد هم گنگستری باشد و هم اجتماعی اما از ژانر بیرون می‌زند و می‌خواهد تا ناکجایی برود آن هم با ترویج پایه‌های خشونت از سنین پایین؛ کاراکترهای فیلم سیدی آدم‌های بی هویتی هستند همانند همان بچه‌هایی که در کارگاهِ نامشخص شکور کار می‌کنند، سیدی در سکانس آخر ناکجا آباد خیالی اش را ویران می‌کند و مردمان آنجا را آواره، تا بگوید پایان بندی فیلمش با امیدواری منطبق شده است اما برگشتن شهروز از زندان گوسفند بودن دوباره‌ی او را( شاهین) گوشزد می‌کند.

در این فیلم نوید محمدزاده همان نقش‌ها‌ی قبلی اش را بازی می‌کند اما با ریشتر بیشتر با گریم کاریکاتوری با لحن بیان اغراق شده که این لحن در اواسط فیلم از یاد محمدزاده رفته، فریاد می‌کشد مشکل اعصاب دارد چرک و کثیف است دائما از خودش خشونت نشان می‌دهد، نبست به همه چیز عقده دارد، محمد زاده بازیگر تکراری شده است و دیگر نمی‌شود از او بازی‌های دیگری دید پرخاشگری جزی از ژانر بازیگری اش شده است. اساسا این گونه بازی کردن تا چه زمانی می‌خواهد ادامه داشته باشد؟ قطعا این نوع بازی که مطمئنا به درخواست کارگردان ست تاریخ انقضا دارد و در شرایط کنونی تنها تین ایجرها از نوع بازی محمدزاده استقبال می‌کنند و دلیل این استقبال خشونتی ست که در نسل جدید به وجود آمده و قطعا ساخت این فیلم‌ها و محدود نکردن شرایط سنی باعث تشدید خشونت می‌شود،

بازی فرهاد اصلانی و نوید پورفرج از نکات مهمِ این فیلم محسوب می‌شوند بازی‌های استاندارد با چگالی معین در اجرا باعث شده این دو بازیگر در این فیلم بدرخشند از سوی دیگر قاب بندی‌های پیمان شادمانفر به این فیلم یاری رسانده است، به دلیل شرایط فیلم و ریتمی که دارد دوربین روی دست است اما به هیچ وجه این لرزش‌های کوچک نمی‌تواند به تمرکز مخاطب آسیب برساند سیدی خودش فیلم را برش زده است و این هم از نکات مهم فیلم محسوب می‌شود چرا که مغزهای کوچک زنگ زده فیلمِ سخت و ناآرامی ست که تدوین به آن ریتم و سازگاری داده است.

 

تبلیغات

ارسال دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جهت ارسال دیدگاه خود ابتدا بر روی کادر «من ربات نیستم» کلیک کنید.
پس از تایید، دکمه «ارسال دیدگاه» نمایان خواهد شد که با کلیک بر روی آن می توانید دیدگاه خود را ارسال نمایید..