روایت «دیو سپید پای در بند» در عکاسی! / کسی حاضر نیست برای عکاسی در ایران هزینه کند
- شناسه خبر: 77696
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۴۳
- منبع: روزنامه هنرمند
هنرمندنیوز: کمتر کسی است که او را در حوزه رسانه و هنر فعال باشد و او را نشناسند، گرچه همیشه جزو چهرههای فعال پشت صحنه بوده اما به قدری محبوب است که همیشه نامش بر سر زبانهاست، سعید عبدالهی سال های زیادی است که عکاسی میکند و مشاور رسانهای خوانندههای به نام زیادی بوده و این روزها توانسته، با عکس «دماوند» در مسابقه عکاسی گالری Decagon آمریکا با موضوع «جوهر آب/H2O-The Essence Of Water» برگزیده شود، با او به این بهانه گپی ترتیب دادهایم:
در ابتدا درباره حس و حالتان از دریافت این جایزه بفرمایید؟
بسیار خوشحالم از این بابت که زحماتی که کشیدم و کارهایی که در زمینه عکاسی انجام دادم، به چنین نتایجی منتهی شد. البته در گذشته نیز چنین جوایزی در سایر کشورها از جمله انگلیس، یونان و آمریکا دریافت کرده بودم و پس از چند سال این اتفاق مجدداً رخ داد. حس خوبی از دریافت این جایزه دارم و البته دوست دارم که کارهایم در مسابقات عکاسی کشور خودمان نیز دیده شود. اما متأسفانه در ایران که آثاری را برای مسابقات ارسال میکنیم، چندان مورد اقبال قرار نگرفته است. البته این موضوع برایم از اهمیت چندانی برخوردار نیست، اما کشورهای خارجی به این موضوع اهمیت میدهند. خدا را هزاران بار شکر میکنم و ممنون خداوند هستم که این جایزه را دریافت کردم.
درباره تصویری که ثبت کردید، بگویید. چطور این ایده به ذهنتان رسید؟
انگار خداوند این تصویر را روبروی من قرار داد. بنده در حال سفر برای انجام عکاسی بودم و معمولاً در شهرها و روستاها عکاسی مستند اجتماعی انجام میدهم و در مسیری که داشتم به شهری میرفتم، با این چشمانداز مواجه شدم و توانستم این تصویر را ثبت کنم. جای مناسبی را پیدا کردم و آن عکس را از زاویه مناسب گرفتم. باز هم خدا را بسیار شکر میکنم.
در هنگام ثبت این عکس فکر میکردید که برنده جایزه شوید؟
به هر حال حمل بر خودستایی نباشد اما سالهاست که در این عرصه فعالم و تصاویرم در رسانهها و نمایشگاههای مختلف منتشر شده و در بخشهای مختلف عکاسی کردهام. از آنجایی که در ایران با بیمهری مواجه شدم، دلخوش به این نبودم که در ایران چنین اتفاقی برایم رخ دهد، اما همیشه زمانی که عکسهایم را در کشورهای دیگر ارسال میکنم، برنده میشوم. احساس میکردم که این اتفاق رخ دهد. مسئولان برگزاری اعلام کردند که این عکس بسیار خاص و عالی است و به عنوان عکس منتخب اول انتخاب شد و در یک گالری در کشور آمریکا به نمایش گذاشته شد. خودم آنجا حضور نداشتم، اما این تصویر در صفحه نخست کتاب آن گالری هم چاپ و به نمایش گذاشته شده است. دو هفته قبل از اینکه این مسابقه به اتمام برسد، مدیر آن مجموعه به بنده ایمیل زدند و درخواست کردند که فایل اصلی این عکس را برای آنها ارسال کنم و به دلیل اینکه محدودیتهایی وجود دارد اعلام کردند که حجم فایل حداکثر ۱۰۰ مگابایت باشد و زمانی که مدیر آن مجموعه این عکس را مشاهده کردند، به شدت خوشحال شدند و اعلام کردند که این عکس را به عنوان عکس منتخب انتخاب میکنیم و این عکس را حتماً در گالری به نمایش خواهم گذاشت و این عکس را در صفحه نخست کتاب آن گالری قرار دادند.
به عنوان عکاس با سابقه هنری، با چه مشکلات و چالشهایی روبه رو هستید؟
عکاسهای ایرانی از جمله خودم با بیمهریهای زیادی مواجه میشویم. یکی از چالشهایی که در ایران وجود دارد، این است که نگاه همه اقشار به حرفه ما، عکاسی رایگان است. یک عکاس باید رایگان عکاسی کند. بعضا رسانهها بدون اجازه و پرداخت حقوق عکاس، عکس او را منتشر میکنند و حتی زمانی که از شخصی در مراسمی یا در آتلیه عکاسی میکنیم، آن شخص اعلام میکند که چه زمانی این عکس را برای ما ارسال میکنید. در صورتی که آن شخص از عکاس نمیپرسد که هزینه دریافت عکس چقدر است. شاید نمیدانند که یک عکاس چقدر هزینه کرده و چقدر زحمت کشیده تا این عکس به نحو احسن گرفته شود. عدهای میگویند که عکاس یک کلیک کرده و فقط یک عکس گرفته است، اما پشت همین یک عکس ۳۰ سال تجربه و زحمت خوابیده و عموم عکاسان سالهای سال کار کردهاند تا به جایگاهی دست یافتهاند. خودم از کودکی کار کردم تا بتوانم به نتایجی برسم. چالش بعدی که با آن مواجه هستیم، گرانی ابزار و تجهیزات است. به دلیل افزایش قیمت ارز، دوربین و لنز نیز گرانتر میشود و متأسفانه اوضاع هر روز برای عکاسها سختتر میشود و دلم برای دوستان عکاس جوانتر میسوزد و همیشه هر کمکی که از دستم برمیآمد، برای آنها انجام دادم. مدتی به این فکر افتاده بودم که یک صنفی با عنوان «صنف عکاسان موسیقی» تشکیل دهم اما با چالشها و بیمهریهایی مواجه شدم که متأسفانه از فکر تأسیس این صنف بیرون آمدم.
بهترین اِلِمان برای ثبت یک تصویر در حوزه عکاسی را چه میدانید؟
واقعیت این است که هیچ فرمولی برای ایجاد عکسهای بهتر از مناظر وجود ندارد. تقریباً همیشه روند کار بسیار مهمتر از تنها گرفتن یک عکس از یک مکان زیباست. اکثر عکسهای منظره عالی در مکانهای زیبا گرفته شدهاند اما این بدان معنی نیست که هر تصویر گرفته شده از یک منظره زیبا یک عکس منظره عالی است. اگرچه هیچ قانون بنیادی برای انجام عکاسی منظره قوی وجود ندارد، اما چند راه برای تقویت کار شما و این که ثبت عکس های عالی بیشتر اتفاق بیافتند، وجود دارد. ایجاد المان های جالب، نورپردازی، ترکیب بندی و تجهیزات و ملاحظات تکنیکی از جمله آنها هستند.
خیلی از افراد گمان میکنند به دست آوردن یک شانس است اما تا به حال در مورد این که روند ایجاد یک عکس منظره قوی چگونه است، فکر کرده اید؟ به تکنیک ها، ترکیب بندی، زمان بندی، و ابزارهای آن فکر کردید؟
اگرچه یک عکس منظره موفق وابسته به داشتن آخرین یا بهترین لوازم و تجهیزات نیست، اما برخی لوازم و جنبههای تکنیکی وجود دارند که باعث ایجاد عکسهای بهتری میشوند. از جمله استفاده از یک لنز واید (باز) تر، استفاده از دیافراگم های کوچکتر و استفاده از یک سه پایه.به هر حال یک عکس منظره موفق یک ساختار دقیق از اجزاء تشکیل دهنده مختلف است. دانستن این که چه چیزی را باید در عکس خود بگنجانید (یا از آن حذف کنید) و درک این که چه موقع بهترین نور وجود دارد، تأثیر زیادی در ایجاد یک تصویر بهتر دارد. دانستن چگونگی ترکیب بندی المان ها در کادر و تکنیک ها یا لوازم مورد نیاز، هر دو برای به دست آوردن شانس ضروری هستند. ایجاد تصاویر منظره قوی تر به صبر و کمی برنامه ریزی نیاز دارد، اما ارزش تلاش کردن را دارد.
درباره دیگر جوایز خود نیز توضیح دهید؟
من تاکنون جوایز مختلفی را دریافت کردم؛ از جمله جایزه عکاس تاریخی سال ۲۰۲۰ در انگلیس با عکس کلوزیوم، جایزه عکاسی خلاقیت فردی انجمن بینالمللی عکاسی آمریکا در سال ۲۰۱۷ با عکسی از شهرداد روحانی، جایزه فستیوال عکاسی فاین آرت در آتن یونان در سال ۲۰۱۷ با عکسی از حامد بهداد و جایزه فستیوال عکاسی خیابانی آتن یونان در سال ۲۰۱۷ با عکسی از آقا رحمان از جمله جایزههایی است که بنده دریافت کردم.
پیش از این چندین بار جایزه هایی را دریافت کردید. آیا این جایزه برای شما تفاوت خاصی دارد؟
ممنونم که این سوال را پرسیدید. مهم ترین افتخاری که در این فرآیند نصیبم شده این جایزه نیست، بلکه مهم ترین افتخار سوژه ای ست که از آن عکاسی کرده ام. کوه دماوند برای ما ایرانیان سمبل ملیت و نماد ایران بزرگ فرهنگی ست. دماوند سمبل شکوه ایران و ایرانی ست و لابد ایرانیانی که در آن نمایشگاه عکس مرا دیده اند و کسانی که بعد از این آن را می بینند همین حس را نسبت به آن دارند. از طرفی در عکس من، ابری که روی قله ی دماوند قرار گرفته حس شاعرانه ای به آن داده و شعر یکی دیگر از نمادهای ما ایرانیان است. در بین همه ی هنرها، همه ی اهل فرهنگ در جهان، ایران را با شاعران بزرگی نظیر خیام و مولانا و حافظ و فردوسی و دیگران می شناسند. در عکس من، دماوند خیالات وهم آلود شاعرانه ای در سر دارد و می تواند نماد شعر و شاعران ایران و حتی خودش یکی از آن شاعران باشد که آبستن خیال و شعری تازه است. ملک الشعرا بهار شعر مشهوری برای دماوند دارد بیت ابتدایی آن این است:
ای دیو سپید پای در بند
ای گنبد گیتی، ای دماوند
شاید من ناخودآگاه دماوند را اینگونه دیدم و این دیو سپید پای دربندی ست که زنده یاد بهار سروده و من ناخودآگاه ثبتش کردم و این بزرگترین افتخار من است. خوشحالم که از نماد جاودانگی کشورم عکسی گرفته ام که توانسته نظر کارشناسانی در آن طرف دنیا را جلب کند. شاید برای آنها این کوه مثل همه ی کوههای دیگر است و این جایزه را از نظر تکنیک و اصول عکاسی و زیبایی شناسی به آن داده اند اما برای من و ما ایرانیان دماوند فقط یک کوه نیست، دماوند برای ما مادر است.